انفجار قیمت ها ؛ خبری از تدبیر دولت نیست!
جلال جلالی زاده: اینکه مردم شب میخوابند و صبح که بیدار میشوند قیمتها چند برابر شده است معنی دیگری جز اینکه شاهد بیتدبیری و سوءمدیریت
آفتاب یزد: در لحظه نگارش این گزارش سکه از مرزهای ناباوری و تصور مردمی گذشته است. با این حال هیچ تضمینی نیست وقتی شما این گزارش را میخوانید این قیمتها چقدر افزایش یافته باشد! وقتی از افزایش قیمت سکه و ارز میگوییم همه ایرانیها به خوبی درک کردهاند که گرانی دلار و سکه در همان حوزه باقی نمیماند! از خودرو گرفته تا تخم مرغ تحت تاثیر قرار میگیرد و زندگی روز به روز سخت تر! رئیس کل بانک مرکزی در بهمن 98 در مصاحبهای درباره اینکه آیا ممکن است دلار به 20هزار تومان برسد؟ گفته بود:«آرزو بر جوانان عیب نیست!» همتی اما این روزها درباره دلار روزه سکوت گرفته است و صرافیهای رسمی بانک مرکزی پیش قدم در بازار آزاد پله پله پا روی ارزش پول ملی میگذارند! حالا این روزها خیلیها میگویند دولت کشور را رها کرده است! از نمایندگان مجلس تا مردم عادی در کوچه و خیابان گویی هم نظر هستند! اما گویی حرف امروز و دیروز نیست. با جستجوی این عبارت که «دولت کشور را رها کرده است»، گوگل به ما نشان میدهد دست کم سه سال است که عملکرد مسئولین به گونهای بوده که جامعه به درک رسیده است که خبری از تدبیر یا نظارت نیست! دی ماه 97 حسن روحانی از این گزاره انتقاد کرد و گفت:«آمریکاییها دنبال دو هدف اصلی بودند، یکی ناامیدی مردم ایران نسبت به آینده کشور و دیگری القای ناکارآمدی نظام بود که مردم تصور کنند دولت بر اوضاع مسلط نیست و به تعبیر برخی سایتها و روزنامههایی که متاسفانه گاهی تعبیرهایشان نادرست و ناپسند است گفتند دولت کشور را رها کرده است و اقتصاد کشور از کنترل خارج شده است. حتی دیدید بعضیها که اقتصاد هم کمی بلد هستند از «اَبَرتورم» حرف زدند و تلاش کردند مردم را ناامید کنند و دولت را ناکار آمد کنند هرچند ممکن است اینها هدف سویی نداشته باشند اما دوستانی که در زمان سختی حرف دشمن را تکرار میکنند متاسفانه آثارش برای ملت و نظام خطرناک خواهد بود.» مرداد 99 وقتی دلار حدود 22هزار تومان بود موسوی لارگانی عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی تصریح کرد:«رئیس جمهور به طور کامل وظایف خود را رها کرده است و میگوید مردم در تامین نیازهای اساسی خود مشکلی ندارند که باید گفتای کاش آقای روحانی یک روز مانند مردم عادی زندگی میکرد تا درک کند چه بلایی سر مردم آمده است.»
به عبارت دیگر میتوان گفت، گویی روحانی خلع سلاح شده است، در حدود دو سال و نیم گذشته اقدامات دولت یا حتی در ردهای پایینتر تئوریهای دولت هیچ یک نتوانسته گرهی از مشکلات بگشاید! در همه این مدت وعده صبر به مردم تنها موردی بوده است که بر زبان مسئولین آمده است. علی مطهری در تیر ماه 97 یعنی 27 ماه پیش گفت:« اگر مردم 6 ماه مقاومت کنند، وضعیت اقتصادی بهتر خواهد شد.» روزی که مطهری گفت شش ماه صبر کنید قیمت پراید به 40 میلیون هم میرسید اما حالا نزدیک به 150 میلیون تومان است! البته دو سال بعد یعنی در تیر 99 گویی مسئولین به این نتیجه رسیدند خیلی بیشتر از اینها مردم باید مقاومت کنند. اسحاق جهانگری تابستان امسال گفت: «سیاستهای مادر این دوره مبتنی بر این شد که در مقابل فشارهای خارجی تحریم باید مقاومت کنیم و باید ساز وکاری ایجاد کنیم که تابآوری ملت بالا رود.» دعوت مردم به مقاومت درحالی است که فسادهای ریز و درشت اقتصادی دیگر به اندازه کافی رسوایی پدید آورده که نیازی به بیان آن در این گزارش نیست!
> انتظار نوامبر(!)
در چنین شرایطی همین چند وقت پیش بود که حسن روحانی سخنانی گفت که مضمون آن این بود که هرچه فریاد، لعن و نفرین دارید به کاخ سفید منتقل کنید که دولت ایران مسئول وضعیت امروز مردم ایران نیست! این اظهارات به نظر میرسد اتمام حجت دولت دوازدهم با مردم و سیاسیون بود که دیگر کنترل اوضاع از دست ما خارج شده است!
اما این وضعیت یک سوی دیگر هم دارد! انتظار برای سوم نوامبر! وقتی رئیس جمهور میگوید همه تقصیر وضع موجود متوجه کاخ سفید و دونالد ترامپ است، هر مخاطبی به خوبی متوجه میشود که برای تغییر وضعیت نیز دولت روحانی منتظر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است تا شاید ترامپ ببازد و به خیال برخیها بایدن ایران را گلستان کند! روزنامه شرق که کماکان حمایت از دولت را در تیتر و نوشتارهای آن میتوان یافت در یادداشتی درباره تفاوت بایدن و ترامپ نوشته است:« اصلاحطلبان که تا چندی پیش ناامید بودند، با افزایش احتمال پیروزی بایدن به این باور رسیدهاند که شاید برای انجام اصلاحات و برجام دیر نشده باشد. از اینرو اندکاندک به شیوه متفاوتی وارد فضای انتخاباتی شدهاند.» در این میان دولتیها بیش از هرکسی منتظر هستند تا بایدن برنده انتخابات شود، به برجام بازگردد، اوضاع اقتصادی بهبود یابد و روحانی دوباره فریادهای «روحانی مچکریم» را بشنود! در واقع در سال 96 حسن روحانی با آرزوهایی بسیار بالاتر از ریاست جمهوری وارد پاستور شد، او امیدوار بود با محبوبیتی که از طریق برجام بدست آورده آینده سیاسی مطلوبی را برای خود ترسیم کند اما این روزها آنچه از آینده سیاسی او شنیده میشود تنها احتمال تاسیس یک مدرسه است! بنابراین به نظر میرسد دولتیها چشم انتظار نتایج انتخابات آمریکا باشند تا از طریق آن آب رفته را
به جوی بازگردانند.
> دولت و وظایف محوله
اما نگاه مردم به وضعیت کنونی و عملکرد دولت چیست؟ آیا پیروزی بایدن میتواند به بازسازی جایگاه دولت و یا اصلاحطلبان کمک کند؟ درباره این موضوع با یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفتگو کردیم. جلال جلالی زاده به «آفتاب یزد» گفت: «هر کسی در هر رده و مقامی که باشد باید مسئولیت خود را بپذیرد و تلاش کند به نحو احسن اموری را که به او واگذار شده است انجام دهد، اما متاسفانه گویی دولت جامعه را رها کرده است، قیمتها رها شدهاند و برداشت بسیاری از مردم این نیست که دولت در فکر ساماندهی قیمتها و زندگی مردم است.» او افزود: «امروز شاهد هستیم وضعیت ناگواری برای دهکهای پایین جامعه رقم خورده است و گرانیها زندگی را بر بخشهای مهمی از جامعه بسیار سخت کرده است، مردم تحت فشار هستند و این باعث افزایش نارضایتی و دلسردی نسبت به عملکرد مسئولین میشود.» این نماینده مجلس ششم در ادامه گفت: «اینکه مردم شب میخوابند و صبح که بیدار میشوند قیمتها چند برابر شده است معنی دیگری جز اینکه شاهد بیتدبیری و سوءمدیریت از سوی دولت هستیم ندارد، دولت باید با همه توان در راستای وظایف محوله اقدام کند اما گویی چنین ارادهای در آنها وجود ندارد.» جلالی زاده درباره اینکه روحانی وضعیت امروز را به کاخ سفید حواله داده است نیز خاطرنشان کرد: «اینکه امروز با آمریکا در وضعیت کنونی هستیم و اینکه چطور میتوانستیم در این موقعیت نباشیم یک موضوع است اما موضوع دیگر این است که جهان تنها آمریکا نیست، فارغ از آمریکا باید بتوانیم با کشورهای دیگر روابط خود را از هر سطحی که هست بهبود بخشیم که در این مورد نیز دولت موفق نبوده است.» جلالیزاده درباره انتظار دولتیها نسبت به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و احتمال پیروزی جو بایدن نیز گفت: «نباید منتظر دیگران باشیم که به عنوان نمونه چه کسی در آمریکا رای میآورد، باید بدانیم که در واشنگتن منافع ملی آمریکاییها اولویت دارد و چندان فرقی نمیکند چه کسی در کاخ سفید باشد و نمیتوانیم تغییرات خاصی را با پیروزی بایدن شاهد باشیم اگر در تهران تدبیر لازم و مدیریت کارآمد را در دستور کار قرار ندهیم.»
با این همه به نظر میرسد همزمان با سیر نظرسنجیهایی که شانس بایدن را برای پیروزی در انتخابات بیشتر میدانند، میل به انتظار نیز در میان برخی مسئولان بیشتر شده است، به طوری که حتی شاهد کمترین موضع گیریها نسبت به افزایش قیمتهای سرسامآور هستیم، شاید دولتیها انتظار این را میکشند که با پیروزی بایدن به یک باره قیمتها افت محسوسی را تجربه کند.
از نگاه برخی پیروزی بایدن یک تیر و دو نشان است، هم محبوبیت سیاسی آنها را در تهران ترمیم میکند و هم وضع اقتصاد را درمان! با این حال بدیهی است که حتی به فرض پیروزی بایدن نیز چنین انتظاری را نباید داشت!
دیدگاه تان را بنویسید