پای ظریف به ۱۴۰۰ کشیده میشود؟
ظاهرا انتخاب جو بایدن بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا بر جناحهای سیاسی تاثیراتی دارد که چهرههایی مانند مصطفی پورمحمدی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز شکست ترامپ را نوعی امداد الهی تلقی میکنند و ظاهرا چشم امید به آینده دارند.
قطعا برخی معتقدند که روی کار آمدن بایدن بهعنوان رئیسجمهور آمریکا میتواند معادلات سیاسی تحت تاثیر و تغییر قرار دهد و چه بسا در این میان اصلاحطلبان و جریانات مثلا اعتدالی در کشور انگیزه دوباره برای ورود به انتخابات 1400 بگیرند. تا جایی که از هماکنون به فکر این هستند تا با به تصویر کشیدن اظهارات پیشین ظریف وزیر خارجه ایران درباره ارتباطاتش با جو بایدن در زمان سناتوری او یکبار دیگر برای انتخابات 1400 مهرهچینی کرده و چه بسا مانند سال 92 که مذاکرات برجامی را سرفصل اهداف انتخاباتی خود برشمرده بودند، اینبار هم از فرمولی مشابه برای چندماه دیگر باقیمانده به انتخابات 1400 بهره بجویند. با این تفاوت که امسال با پیش کشیدن نام ظریف به عنوان وزیر خارجه ایران و چه بسا موضوع کاندیداتوری او در 1400 وی را به عنوان حلال مشکلات کنونی معرفی کنند. از دید اصلاحطلبان با وجود بایدن، ظریف از سویی به واسطه ارتباطات و روابط دوستانه پیشین خود با بایدن و به عنوان اصطلاحا معمار برجام میتواند یکبار دیگر مردم را به سمت صندوقهای رای بکشاند. اصلاحطلبان چنین فرضیهای را دارند که ممکن است مردم با خود بگویند حالا که قرار است تغییراتی رخ دهد، پس بهتر است با همین روش اما با این تفاوت که با رای به ظریف در 1400 یکبار دیگر فرمول برجام را به شکل و سیاقی دیگر آزمود. شاید به این طریق از آلام کاست و اقتصاد را مدیریت کرد. از سویی دیگر هم البته که عدهای با استناد به این موضوع که ظریف خود بارها گفته که در انتخابات کاندیدا نمیشود، اگرچه حضور وی به عنوان رئیسجمهور را در 1400 منتفی میدانند اما بازهم از نام او بهعنوان کلیدواژه 1400 بهره میبرند. بدین معنا که با توجه به ریاستجمهوری بایدن در چنین شرایطی باز هم حضور ظریف به عنوان وزیر خارجه در سالهای آتی لازم است و از این رو تنها عاملی که میتواند چنین مهمی یعنی وزارت ظریف را تحقق بخشد روی کار آمدن یک رئیسجمهور اصلاحطلب است. به هر روی جریان چپ بازهم تلاش میکند تا بتواند بدین طریق پایگاه اجتماعی دلسرد خود را به پای صندوقهای رای بیاورد. دراین میان، البته که عدهای از این جریان نیز منتظر تاثیرات سریع حضور بایدن هستند، چنانچه تا قبل از خرداد1400 بهبود وضع اقتصادی و برخی گشایشها باردیگر چشمها را به سمت اصلاحطلبان و کاندیدایشان بکشانند. چراکه اگر با حضور بایدن ظرف چند ماهه قبل از انتخابات شرایط بهگونهای برای جناحها تغییر پیدا کند، آنگاه تیم دولت فعلی و اصلاحطلبان میتوانند مدعی این باشند که آنچه باعث همه خرابیهای امروز در عرصه سیاست و اقتصاد کشور شد، ترامپ بود و بس و خود را از زیر این بار برهانند و باردیگر برای مشروعیت خود رای بخواهند. از این رو امروز جریان اصلاحطلب تلاش دارد تا به اشکال مختلف از این موضوع در انتخابات 1400 استفاده کند.
اصولگرایان هم خوشحالند
اما از سویی دیگر به نظر میآید اصولگرایان هم هرچند که به زبان نمیآورند اما از این نتیجه خشنودند. جریان اصولگرا در این میان با این استدلال که با روی کار آمدن بایدن، عملا تغییراتی در سیاست ما ندارد و تا پایان انتخابات 1400 نیز زمان زیادی باقی نمانده میتوانند به این امید داشته باشند که با مشارکت معمولی در انتخابات 1400، بار دیگر به پیروزی اینبار در ریاستجمهوری برسند و آن هنگام که آمدن بایدن بعد از انتخابات 1400 آشکار شد آن بهبودها و شرایط را به نام خود و عملکردشان بنویسند و از آن به عنوان یک دستاورد یاد کنند. البته که قطعا اصولگرایان از اینکه از زیر بار فشارهای پیشین رها میشوند نیز احساس خوبی دارند.
تاثیر رسانهای و اما بیاثر
در این میان هم اما هستند گروههایی که هرچند وجود بایدن در انتخابات ریاستجمهوری را از بعد تبلیغاتی و رسانهای علیالسویه میدانند. اما میتوان با مطرح کردن شکست ترامپ آن را نتیجه ایرانستیزیهای او دانست. یکی از عمده چالشها در این میان مساله برجام و تداوم آن است. هرچند که جو بایدن از بازگشتش به برجام سخن گفته بود و هنوز هم بر آن تاکید دارد و بیتردید این موضوع میتواند خبر مثبتی برای ما باشد، اما ماجرا از جایی شروع میشود که باید به یک سوال مهم پاسخ داد. حضور بایدن چه باعث پیروزی اصلاحطلبان یا حتی ظریف در 1400 باشد یا بهرهوری سیاسی مطلوب اصولگرایان به نفع خود در آن برهه این سوال مطرح است که آیا ایران مذاکرات با بایدن را نیز خواهد پذیرفت؟ بایدن بارها بازگشتش به برجام را مشروط به مذاکرات تکمیلی کرده بود. البته سیاست ایران در قبال آمریکا چه با بایدن و چه با ترامپ تغییر نمیکند. ونی بلینکن، مشاور امور خارجی «جو بایدن» گفته است: «بایدن به دنبال بهبود توافق موجود یا انعقاد یک توافق جدید با ایران است. در این صورت بایدن با استفاده از همان توافق قبلی به دنبال توافقی بلندمدت است.» اظهاراتی دوپهلو، که فحوای آن این است: «بایدن نیز گویی قرار نیست به برجام پایبند باشد.» «نقطه آغازین برای مذاکرات بعدی» را باید بهعنوان کلیدواژه بایدن درنظرگرفت. بایدن در یکی از آخرین سخنرانیهای قبل از انتخابات با تکرار این اظهارات نتانیاهو نشان داد که مانند جمهوریخواهان ایران را خطر تلقی میکند.
بایدن مذاکره بیشتری میخواهد تا حرکت در مسیر متفاوت با برجام را هموار کند. ممکن است به عنوان گام اول به برجام برگردد یا برخی تحریمها را لغو کند اما هدفش از ترمیم برجام مذاکرات جدید هم است. این به معنای آن است که بایدن دنبال گذاشتن پیششرط است و این موضوعی است که ایران هیچ پیششرطی را قبول نخواهد کرد.
این در حالی است که از طرف دیگر ایران هر گونه مذاکرات غیرهستهای اعم از حقوق بشر و مسائل موشکی را خط قرمز خود میدانست و اکنون با این تناقض روبهروست که آیا این خطقرمزها با وجود بایدن تغییر پیدا میکند؟
در این میان تهران دو راه بیشتر ندارد؛ نخست تغییر رویه و جایگزینی خط قرمزهایی که پیشتر برای خود ترسیم کرده بود با خط قرمزهای جدید یا تداوم مسیر بیتغییر کنونی و صرفا خرید زمان .
آنچه مسلم است اینکه با هرکدام ازاین دو راه و با وجود بایدن هم ایران به شرایط قبل از خروج ترامپ از برجام برنمیگردد. همه اینها در حالی است که حتی به گواه بسیاری در زمان اوباما و توافق برجام هم چیز خاصی عاید ایران نشده بود .
دیدگاه تان را بنویسید