دولت آمریکا وقتی تسلیم میشود که دندان لقّ مذاکره را بکنید
رئیسجمهور گفت: آن آقایی که در کاخ سفید بود، تحریم را تشدید کرد. روحانی همچنین میگوید: دولت بعدی آمریکا تسلیم ما میشود.
آقای روحانی روز پنجشنبه گفت: در این سه سال روزهای سختی بر دولت و ملت ایران وارد شد که نظیر آن در تاریخ کشورمان وجود ندارد، همیشه تحریم وجود داشته است ولی جنگ اقتصادی آن هم در شرایط کرونا اینگونه نبوده است. آن آقایی که در کاخ سفید بود، در دوران کرونا بیرحمانه تحریم و جنگ را تشدید کرد. آنها به هیچ اصول انسانی، حقوق بشری و قوانین بینالمللی پایبند نبودند ولی مطمئنم این ملت ماست که در نهایت پیروز میشود.
او همچنین اظهار داشت: دولت بعدی آمریکا تسلیم ما میشود.
این اظهارات در حالی است که اولا ترامپ تا میانه دیماه، سر کار است و سیاستهای خصمانه وی ادامه دارد و بنابراین در این سه ماه نمیشود به امید آمدن بایدن نشست. ثانیا طبق آمار و اسناد رسمی، دموکراتها بهویژه دولت اوباما، رکورددار وضع و اعمال شدیدترین و گستردهترین تحریمها علیه ملت ایران هستند چنان که پروژه به صفر رساندن تدریجی فروش نفت ایران در دولت اوباما اجرایی شد و حتی پس از انعقاد برجام هم ادامه یافت.
ثالثا، قطعا تسلیم دولت آمریکا در برابر ملت ایران - چه ترامپ باشد و چه بایدن - امکانپذیر است، اما مشروط به این که برخی دولتمردان و ائتلاف سیاسی - رسانهای حامی آنها، به تلویح یا تصریح، راه گشایش اقتصادی را به مذاکره به هر نحو و به هر قیمت با آمریکا گره نزنند. که اگر این رویکرد غلط ادامه داشته باشد، قطعا دولت جدید آمریکا، صرف مذاکره را به قیمتی بسیار گزاف، به دولت رو به پایان روحانی خواهد فروخت و با استفاده از همین فضاسازی مسموم برخی محافل سیاسی ناکارآمد در داخل، توپ را به زمین ایران خواهد انداخت که حال آن که بدهکار مسلم توافق برجام است. البته مشاوران بایدن بارها تاکید کردهاند که دموکراتها در صورت پیروزی در انتخابات، به برجام برنمیگردند و بیآنکه وعده برداشتن تحریمی را بدهند، انتظار تمدید تعهدات برجامی ایران و افزایش آن با تعهدات فرابرجامی را دارند. از یاد نبریم که بایدن به سختگیری هوشمندانه علیه ایران تاکید کرده و همچنین گفته خانه امن ایران باید ناامن شود.
اجمالا این که دولت محترم به هیچ وجه نباید هشت نه ماه باقیمانده از دوره خود را هم معطل رفتن این دولت در آمریکا پس از چند ماه و آمدن دولتی دیگر که فشارهای دولت ترامپ را ابزار فشار خود میداند، بکند.
یادآور میشود «سختگیریهای بیشتر و هوشمندانهتر، فشار برای افزایش تعهدات برجامی و فرابرجامی ایران، افزایش فشار به بهانه حقوق بشر، حفظ تحریمهای موجود و اعمال تحریمهای موشکی جدید علیه ایران» جزو برنامههای اعلام شده بایدن و مشاوران وی است.فریدمن: بازنده آمریکا بود نیمی از آمریکاییها خود را حذفشده میدانند
یک تحلیلگر ارشد آمریکایی تصریح کرد بازنده انتخابات آمریکا فارغ از برنده آن روشن است و آن، خود آمریکاست.
توماس فریدمن تحلیلگر نیویورک تایمز (دموکرات)، در نشریه اکونومیک تایمز مینویسد: آمریکا هرگز مثل امروز شاهد سیاستهای دوقطبی و جداییافکنانه نبوده است. مهمتر از برنده این انتخابات، بازنده آن است. ما قطعاً میدانیم این بازنده کیست؛ ایالات متحده. ما دورهای چهارساله از بیصداقتی و تفرقهافکنی را تجربه کردهایم که به پایههای دموکراسی ما (حقیقت و اعتماد) حمله کرد. ترامپ قواعد را نقض کرد و هنجارها را بیاعتبار ساخت، به شکلی که تاکنون هیچ رئیسجمهوری نکرده است. تا چهارشنبه شب که به دروغ مدعی تقلب انتخاباتی شد و دیوان عالی را فراخواند تا مانع از رأی دادن
شود.
ترامپ گفت «راستش را بخواهید، ما قطعاً برنده این انتخابات بودیم» در حالی که هنوز میلیونها برگه رأی در ویسکانسین، میشیگان، پنسیلوانیا، جورجیا، آریزونا و نوادا شمرده نشده بود. ترامپ بدون توضیح درباره چگونگی و ماهیت بحران افزود، «ما به دیوان عالی میرویم. میخواهیم همه رأیگیریها متوقف شود.»
این گونه نیست که اکثریت قاطع رأیدهندگان به ترامپ و اطرافیانش بگویند بس کنید: بروید و هرگز با سیاست تفرقهافکنانهتان دیگر به این کشور بازنگردید.
تعداد آمریکاییهایی که میگویند، «بس کن»، کافی نیست. هیچ موج آبی سیاسی (طرفداران بایدن) وجود نداشت. اما مهمتر این که هیچ موج اخلاقی هم وجود نداشت. هیچ مخالفت گستردهای با نوع رهبری وجود نداشته است که بین ما اختلاف برانگیخته است، به ویژه در شرایط شیوع گسترده کرونا.»
این انتخابات هر کاری که نکرده باشد، خطوط خطاها را برجسته کرد. رئیسجمهور که در فعالیتهای انتخاباتیاش از زبانهای رمزی مختلف استفاده میکند، خود را رهبر اکثریت سفیدپوستان آمریکا معرفی کرد.
اداره آمار آمریکا پیشبینی کرده تا اواسط امسال، غیرسفیدپوستان اکثریت جمعیت 74 میلیون نفری از کودکان را تشکیل خواهند داد. در عین حال، تخمین زده میشود که در سالی از دهه 2040 سفیدپوستان 49 درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل خواهند داد، لاتینتبارها، سیاهپوستان و چند نژادیها 51 درصد باقیمانده را تشکیل میدهند.
باز هم میگویم، در شرایطی که بایدن در میان رأیدهندگان طبقه کارگر نفوذ کرد، اما به نظر میرسد تغییر چشمگیری رخ نمیدهد. شاید به این دلیل که بسیاری از رأیدهندگان به ترامپ در میان طبقه کارگر، نه تنها حس میکنند که به آنها نگاه تحقیرآمیز میشود، بلکه از آنچه که سانسور فرهنگی از جانب نخبگان لیبرال میخوانند، تنفر دارند.
«ریچ لوری» سردبیر نشریه «نشنال ریویو» چندی پیش در مقالهای نوشت، «ترامپ در حالت بهتر یا بدتر، بزرگترین نماد مقاومت در برابر جریانی است که در رسانهها، دانشگاهیان، غولهای اقتصادی آمریکا، هالیوود، رشتههای ورزشی حرفهای، نهادهای بزرگ و تقریباً تمام آنچیزی است که بین اینها قرار دارند. شفاف بگویم، از نظر بسیاری از آمریکاییها، ترامپ فقط انگشت میانهای است علیه مردمی که تصور کردهاند فرهنگ آمریکا را در کنترل دارند.
این انتخابات نشان میدهد چنین نگرشی در میان طرفداران ترامپ همچنان بسیار زنده است. امیدوارم هر کس که برنده این انتخابات میشود به این نتیجه رسیده باشد که ما دیگر نمیتوانیم در میان همدیگر به این شیوه اختلافافکنی کنیم.»واکنش حسین فریدون به یک خبر و پاسخ کیهان
حسین فریدون ضمن ارسال جوابیه طولانی و بیارتباط به خبر کیهان، مدعی شد دادگاهی شدن وی به خاطر برادرش (حسن روحانی) بوده است!! کیهان هر چند الزامی به انتشار این متن طولانی و بیارتباط به خبر خود ندارد، اما از باب اطلاع مخاطبان محترم، آن را منتشر میکند.
فریدون در این جوابیه خطاب به مدیر مسئول کیهان نوشت: «عطف به افترا و تهمت به اینجانب در ستون اخبار ویژه آن روزنامه مورخ شنبه دهم آبان ماه 1399، لازم است جوابیه ذیل وفق قانون مطبوعات، عیناً در همان صفحه،همان ستون و با همان حروف، منتشر شود:
ظاهراً کیهان و دوستان آن، نام حسین فریدون را چون ذکری علیالدوام بر لب دارند و آن را به عنوان اسم رمز حمله به رئیسجمهور حتی در دوران زندان وی، از زبان نمیاندازند و در هر پروندهای با ذرهبین در جستجوی من هستند! اما خبرنگار ناشی همیشه به کاهدان میزند.
اینجانب حسین فریدون کارگزار چهل ساله جمهوری اسلامی از روزی که برای انقلاب کتک خوردم تا روزی که توسط اشرار برای انتقام از نظام ربوده شدم و از لحظهای که سفیر انقلاب شدم تا روزی که در دولت برآمده با بیش از 25 میلیون رأی ملت، دستیار ویژه رئیس دولت بودم ذرهای خیانت در امانت و دستدرازی به اموال عمومی نکردم و هم اکنون که نیابتا دوران حبس خویش را میگذرانم، پیش خدا و تاریخ سربلندم که نه به سبب اتهامات مطروحه که به سبب حسنات و خیراتی که در راه تحقق رأی ملت به خصوص در سالهای 92 و 96 انجام دادهام، در زندان هستم. البته این نیز قسمت ماست که؛جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
جستجوی نام من در هر پروندهای نتیجهای نخواهد داشت چرا که من نه امامی را میشناسم و نه طبری را که کنار گوش دوستان کیهان بود و نمیخواستند او را ببینند و جرأت نمیکردند درباره او افشاگری کنند. من نمیدانم این حس عدالتخواهی دوستان کیهان در ده سال حکومت مطلقه آقای طبری کجا بود که حال که او در بند افتاده، آقایان شیر شدهاند و میکوشند هر شخصی را به ریش او ببندند. همچنین من برای اولین بار در عمرم، چندی قبل آقای محمد امامی را اتفاقی در زندان دیدم و بس؛ و هیچ مقام قضایی تاکنون نامی از بنده در این پروندهها نبرده است. البته کیهانیان که در تشکیل پروندهها مهارتی فزونتر از قضات شریف دادگستری دارند، شاید از پروندهسازی تازهای خبر دارند که در شرف ساختن است و لاجرم متهم، مطلع و حتی قاضی هم از آن بیخبر هستند اما ملت آگاه میداند که حسین فریدون نه به دلیل خطاهایش که به دلیل خدماتش در زندان است و به وکالت در حبس است نه به اصالت!
مردم شریف از یاد نمیبرند که در هر انتخاباتی نام حسین فریدون به رمز عملیات تخریبچیهای انتخاباتی بدل میشود. از جمله در سال 96 که پاسخ مردم رأی بالاتر از سال 92 به حسن روحانی بود.
گام بعدی، در آستانه تحلیف رئیسجمهور بود تا به مردم ثابت کنند رئیسجمهور حتی از برادر خود نیز نمیتواند حمایت کند و اینک که رئیسجمهور از خواست ملت حرف میزند چه در مجلس و چه در رسانهها، باید طرح اعدام او را پیش بکشند و از دختر و برادرش بگویند تا حرفهای حساب روحانی در بیان ریشههای سختی زندگی و معیشت ملت، فراموش شود و او با 25 میلیون رأی به عقب رانده شود.
این تکنیکی لو رفته است اما حکایت کیهان و این انبان اتهامات داستان آن شحنه است که با چوب بر بار شیشه و آبگینه مردی میزد و دو بار که با چوب بر آن کوفت که «چه داری؟»؛ پاسخ شنید: «اگر یک بار دیگر بزنی، هیچ!»
این که متهمی دست و زبان بسته نشسته به کنجی صم بکم را مجسمه اتهامات بدانید، نزد خدا و خلق نه تنها هیچ اعتباری ندارد که اعتبار انقلاب را در رعایت حقوق متهم نیز بر باد میدهد. مگر نه این که امام خمینی(ره) فرمود: «اگر در خانه متهمی که به قصد تشخیص اتهام خانهاش را تفتیش میکنید، آلت اتهام دیگری یافتید، حق ندارید او را بدان اتهام متهم کنید؟!» پس حال چگونه مرا به اتهامی که در پروندهام نیست، متهم بلکه محکوم میکنید؟!
مگر نه این که نام متهمان را از پروندههای اقتصادی و پرونده فلان بانک تا پرونده شهرداری تهران، با حروف اختصاری «ب.خ» و «ع.ش» و چشمان بسته در سیما نشان میدهید اما در پرونده «ح.ف»، در کنفرانس خبری سخنگوی سابق قوه قضائیه در دوران اقتدار باند طبری، همواره خبرنگاران نزدیک به حلقه کیهان، همیشه از ایشان درباره حسین فریدون میپرسیدند و ایشان هم با تقوای خاصی، بدون نام بردن از من به پرونده «برادر رئیسجمهور» اشاراتی میکردند و کیهان هم آن را تیتر یک میکرد!
این نه سنت خبرنگاری که روش خبرسازی است. همان خبرسازانی که دادگاه فقط با حضور آنان علنی میشد و صندلی برای خبرنگاران رسانههای مستقل نداشت!
زندان هیچ فایدهای نداشته باشد این نکته را به من آموخته که طبق ماده 353 قانون آییندادرسی کیفری «انتشار جریان رسیدگی و گزارش پرونده که متضمن بیان مشخصات شاکی، متهم و هویت فردی یا موقعیت اداری و اجتماعی آنان باشد» در رسانهها ممنوع است و برای این تخلف که در حکم افتراست، در ماده 697 قانون مجازات اسلامی، مجازات حبس و شلاق پیشبینی شده است که البته ساحت کیهان از مجازات دور است!
از آن بالاتر، اطلاع کیهان از پروندهای که وجود ندارد و اتهامی که قرار است، زده شود، یادآور روزنامه «پراودا» در اتحاد شوروی است که غیبگویی میکرد و از خبر، پیش از وقوع آن آگاه بود! و همه آن را نه برای مطالعه اخبار رخ داده دیروز بلکه برای اخبار روی داده در فردا میخواندند تا بدانند چه کسی عزل یا اعدام یا حبس میشود! بر همین اساس و قیاس، روشن است که پروندههای گذشته و آینده من همه به مدد قدرت پیشگویی کیهانیان ساخته شده تا دوستان در هیچ انتخاباتی بیتوش و توان نباشند و البته در قوه قضائیه مستقل، چنین پروندهسازیهایی باید از اساس بیاساس باشد انشاءا...
گرچه به چاپ این جوابیه به اتهامات تازه کیهان باور ندارم اما به امید التزام به قانون مطبوعات برای تنویر افکار عمومی و پیشبینی درباره پیشگویی کیهان آن را میفرستم و البته حق پیگیری این اتهامات واهی، در مراجع قضایی برای بنده محفوظ خواهد بود.»
کیهان: نامه آقای فریدون، عملا به مفهوم متهم کردن رئیسجمهور برای فرار از پاسخگویی است و نفس این کار، اقدام مجرمانه تلقی میشود؛ مگر اینکه آقای فریدون اصرار داشته باشد، آقای روحانی را شریک تخلفات خود قرار داده و از جرم خود بکاهد. البته روشن است که اگر او حکم دستیار رئیسجمهور را نداشت، نمیتوانست بسیاری از تخلفات ارتکابی را مرتکب شود. او بر اساس اسناد و مدارک موجود، و به خاطر اخذ رشوه، به پنج سال حبس قطعی و بازپرداخت 31 میلیارد تومان رشوه محکوم شده است. ضمنا بنابر اظهارات رئیس وقت سازمان بازرسی کل کشور و سخنگوی قوه قضائیه، در برخی انتصابات نادرست - مانند انتصاب مدیر متخلف و نجومیبگیر بانک ملی به ریاست بانک رفاه کارگران - اعمال فشار و نفوذ داشته است.
دانیالزاده مفسد بزرگ اقتصادی - یا بدهکار بانکی 4 هزار میلیارد تومانی - در دادگاه اعلام کرد که سال 95 به حسین فریدون رشوه داده است. دانیالزاده همچنین میگوید فریدون سال 92 دنبال جا برای فعالیتهای انتخاباتی بود او ساختمان کریمخان را تحویل فریدون داد. طبق گفتههای نماینده دادستان، یکی از دریافتیهای اکبر طبری از خانواده متهم نجفی، ملکی در خیابان کریمخان بود و طبری بعد از دریافت، ملک را برای ردگمکنی رشوه دریافتی با واحدی از برج روسا رزیدنس متعلق به دانیالزاده معاوضه میکند.
یادآور میشود که پس از رسانهای شدن رد پای حسین فریدون در برخی تخلفات، تدریجا او از تصاویر حضور در کنار رئیسجمهور و دولت حذف شد و حال آنکه حتی بهعنوان فرستاده شخصی رئیسجمهور، به مذاکرات با جان کری گسیل شده بود.
اکنون با محکومیت قطعی آقای فریدون در یک پرونده و زمزمه حضور نام وی در پرونده امامی (بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان) عجیب است که او به جای توضیح درباره اعمال نفوذهای خود، اقدام به سیاسی کردن ماجرا میکند. آیا سوابق حضور در برخی مصادر اجرایی، اجازه زدوبند و ارتشا با مفسدان اقتصادی نظیر دانیالزاده را میدهد یا توجیه میکند؟ برادر رئیسجمهور بودن چطور؟ اینکه ادعا شود حکم حبس، به وکالت است نه اصالت، یعنی اینکه خدای ناکرده رئیسجمهور به وی گفته با دانیالزاده و امثال او زدوبند کند؟
دیدگاه تان را بنویسید