گزینه های رو میز اصلاحطلبان برای ۱۴۰۰
در اردوگاه چپ که تا مدتی پیش سوت و کور بود و کرکره تحرکات انتخاباتیاش را پایین کشیده بودند برو بیایی شروع شده است.
منحنی تاثیرگذاریشان در انتخابات سیر نزولی را پیش گرفته و از همان دی ماه ۹۶ که اعتراضات مردمی شروع شد و شعار عبور از اصلاحطلبی و اصولگرایی لقلقه زبان معترضان شد فهمیدند که دیگر نمیتوانند انتظار داشته باشند تا با یک «تَکرار» موج عظیمی به پا خیزد و پای صندوقهای رای بیاید تا قدرت، سهم اصلاحطلبان شود، مانند اتفاقی که سال ۹۲ افتاد و بعد از آن در اسفند ۹۴ تکرار شد و حتی در سال ۹۶ فرصت دوبارهای در اختیارشان قرار گرفت.
بعد از حوادث آبان ۹۸و انتخابات اسفند همان سال ناامیدی اصلاحطلبان برای حضور در میدان رقابت انتخاباتی بیشتر شد حالا از یکسو بدنه اجتماعی جناح چپ از آنها فاصله گرفته بود و از سوی دیگر شورای عالی سیاستگذاری که در جریان انتخابات ۹۴ توانسته بود موفقیت خوبی به دست بیاورد به خاطر نوع عملکردش در انتخابات شوراهای سال ۹۶ آماج انتقادات قرار گرفته بود و این انتقادات هر روز بیشتر میشد. ردصلاحیتهای شورای نگهبان هم که مزید بر علت شده بود تا حرکت انتخاباتی اصلاحطلبان با دشواری بسیاری همراه شود و در نهایت در اسفند ۹۸ در جریان کارزار یازدهمین انتخابات مجلس شکستی تمام عیار را تجربه کردند.
حیات نباتی شورای عالی و تنفس مصنوعی مجمع روحانیون
«تاریخ انقضایشان گذشته»؛ این صحبتی بود که بسیاری از منتقدان شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان آن را به زبان میآوردند با این وجود فعالیت این شورا تحت سکانداری محمدرضا عارف ادامه پیدا کرد اما حالا مدتهاست که حیات نباتی شورای عالی سیاست گذاری شروع شده، از همان زمان که در اوج برو و بیای سیاسی برای برگزاری انتخابات مجلس، سردی مشارکت به جان جریان چپ هم افتاد و نهادی که قرار بود نقش مغز متفکر برای بزنگاههای انتخاباتی را بازی کند مستاصل ماند.
البته به کما رفتن این شورا نه فقط به دلیل لیست ندادن آنها در انتخابات و دست رد احزاب به این تصمیم بود بلکه دومینوی استعفاها موجب شد تا دیگر شورای عالی از آن ارج و قرب اولیه خارج شود و حتی اعضای اصلی هم طاقت ماندن در این جمع را نداشته باشند.
استعفای موسوی لاری نائب رئیس شورای عالی سیاست گذاری و کسی که در خط مقدم برای تشکیل چنین شورایی قرار داشت اولین ضربه مهلک به پیکر این ساز و کار بود و از آنجا که ستونهایش از استحکام قابل قبولی برخوردار نبود این خلا به وضوح خود را نشان داد اما این پایان ماجرا نبود؛ حرف و حدیثها درباره اختلافات در درون اردوگاه چپ شدت و حدت بیشتری گرفت تا اینکه بعد از دوماه خبر استعفای محمدرضا عارف رئیس این شورای بر خروجی رسانهها قرار گرفت؛ حالا دیگر شورای عالی سیاستگذاری تنها با انتقادات ریزو درشت دیگر احزاب سیاسی چپ مواجه نیست و عملا از رسمیت افتاده است.
از آنجا که دیگر امیدی به شورای عالی سیاستگذاری وجود ندارد ریشسفیدان اصلاحطلب یا همان مجمع روحانیون مبارز دست به کار شدند تا از این مدت زمان باقیمانده استفاده کنند و سر و سامانی به فعالیتهای انتخاباتی بدهند اما مشکلات سیاسی یک طرف و کرونا هم شد قوز بالای قوز و کار را به جلسات مجازی کشاند. به طوری که در ماه آبان دو جلسه به ریاست رئیس دولت اصلاحات برگزار شد که اولین آن ششم آبان بود و جلسه دوم هم ۲۰ آبان برگزار شد.
مانیفستی برای اصلاحطلبان
در توضیحات ابطحی «طرح برای ایجاد تغییر» بیشتر از همه جلب توجه کرد و این علامت سوال را شکل داد که تغییر از چه جهت و با کدام هدف؟ برای رسیدن به این سوال کافی است به انتقاداتی که در این یکی دو سال اخیر درباره جریان اصلاح طلبی مطرح شد نگاهی بیندازیم. محمدرضا تاجیک از تئوریسینهای جریان چپ یکی از افرادی است که بارها و بارها درباره اصلاح اصلاحطلبی و تعریف یک مانیفست برای این جریان هشدار داده بود البته تنها تاجیک نبود که درباره کسوف اصلاحطلبی سخن میگفت بلکه سعید حجاریان نیز این موضوع را یادآور شده بود. حالا به نظر میرسد که تلاشهایی در این رابطه در حال شکل گرفتن است و جلسات مجمع روحانیون مبارز هم میتواند نشانی از آن باشد. کما اینکه «یدالله طاهرنژاد» عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران درباره تازه ترین خبرها از مانیفست اصلاحات گفته است: «جلسات متعددی در کمیته سیاسی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برگزار شده و تقریباً در حال رسیدن به یک مانیفست و راهبرد هستیم. راهبرد در مراحل پایانی است و پیش نویس مانیفست هم در حال کامل شدن است و به زودی در شورای هماهنگی به تصویب خواهد رسید.»
«علی صوفی» دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات هم از پایان جلسات متعدد با تئوریسینها و صاحبنظران به منظور تدوین این مانیفست خبر داده است. اما و اگرها درباره این مانیفست حتی اگر محتوی خاصی از آن منتشر هم نشده باشد، وجود دارد و شاید مهم ترین آن، میزان و نحوه کارآیی آن برای انتخابات سال آینده است.
اینکه آیا تا خرداد سال آینده تکلیف اصلاح طلبان در مواجهه با نهادهای نظارتی و مهمتر از آن نحوه اقناع مردم برای حضور در پای صندوق های رای و در نهایت دستیابی به یک نام مشخص، روشن خواهد شد یا نه، از دسته همین ابهامات است.
شاید به دلیل همین ابهامات است که «حسین کمالی» رئیس کمیته سیاسی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، تدوین آن را زمانبر دانسته است هر چند «احمد حکیمی پور» دبیرکل حزب اراده ملت ایران تاکید کرده است که انتخابات ریاست جمهوری آینده هم بخشی از این مانیفست خواهد بود.
رقابت احزاب و گزینههای روی میز
در میان احزاب اصلاحطلب «کارگزاران» و «اعتماد ملی» از جمله احزابی بودند که همواره لباس رزمشان برای انتخابات آماده است و هر بار که صحبت از کنارهگیری از انتخابات به میان میآید این دو حزب تمام قد برای رسیدن به کرسیهای قدرت وارد میدان میشوند برخلاف حزب اتحاد ملت که قواعد اصلاحطلبی را ارجح میدانند این دو حزب رسیدن به قدرت را ترجیح میدهند و درست در حالی که این روزها خبری از تحرکات انتخاباتی حزب اتحاد ملت به چشم نمیخورد کارگزاران و اعتماد ملی اعلام کردهاند که با کاندیداهای اختصاصی خود وارد گود رقابت خواهند شد البته افرادی هم در این میان به عنوان گزینههای روی میز اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ معرفی شدهاند.
اسحاق جهانگیری و محسن هاشمی رفسنجانی یکی از همان گزینههایی هستند که این روزها بارها اسمشان از سوی طیف اصلاحطلب به گوش رسیده است.
حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران میگوید: فهرستی از شخصیت های مورد توجه و حمایت حزب آماده کردیم و تاکنون با رایزنی هایی که با این شخصیتها صورت گرفته؛ «اسحاق جهانگیری» معاون اول رئیس جمهوری و «محسن هاشمی» رئیس شورای شهر تهران برای حضور و نامزدی در انتخابات اعلام آمادگی نکردند و تا امروز پیشنهاد حزب را نپذیرفته اند. درباره دیگر شخصیت های مورد توجه هم حزب در حال بررسی است تا نامزدی را که توانایی بیشتری برای تحقق برنامه جسورانه اقتصادی کارگزاران دارد، انتخاب کند.
البته مرعشی عبدالناصر همتی، ملکزاده و هاشمی طبا را نیز جزو لیستی میداند که میتوانند مد نظر کارگزاران باشند.
اما به جز این افراد «سید حسن خمینی» از گزینههای دیگری است که اصلاحطلبان تمایل زیادی دارند تا او را وارد انتخابات کنند و به عنوان چهرهای که هم جوان است و هم شناسنامه اصلاحطلبی دارد به عنوان کاندیدای ۱۴۰۰ معرفی کنند. علی محمد نمازی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، در این رابطه میگوید: معتقدم که او یک چهره بالقوه است که میتوان بر روی او ائتلاف کرد و اگر به میدان بیاید اکثریت قاطع افراد احزاب اصلاح طلب مثل رئیس دولت اصلاحات و موسوی خوئینی ها از او حمایت خواهند کرد.
حال باید دید اصلاحطلبان که تا همین روزهای اخیر امیدی به حضور در انتخابات ۱۴۰۰ و راضی کردن بدنه رای شان برای آمدن پای صندوقهای رای نداشتند قرار است با کدام دست فرمان و کدام برگ برنده وارد کارزار سخت ۱۴۰۰ شوند.
دیدگاه تان را بنویسید