چرا ترامپ از حمله نظامی به ایران میترسد؟
کارشناس سیاست خارجی محافظهکار امریکایی و نزدیک به جمهوریخواهان کلاسیک، درباره احتمال تصمیم خطرناک دونالد ترامپ درباره ایران در روزهای باقیمانده حضور وی در کاخ سفید ابراز نگرانی کرد اما بطور کلی وقوع آن را دور از انتظار قلمداد کرد.
به دنبال انتشار خبرهایی مبنی بر رایزنی دونالد ترامپ با مشاورین خود درباره امکان حمله به تأسیسات هستهای ایران، تحلیلگران و رسانههای امریکایی درباره احتمال اقدام غیرمنتظره واشنگتن در هفتههای پایانی حضور ترامپ در کاخ سفید گمانهزنی کردند.
بهخصوص اینکه برخی اقدامات و نشانههای رفتاری دولت دونالد ترامپ و متحدانش به گونهای است که تحلیلگران بهرغم نامعقول دانستن اقدام نظامی ترامپ، نمیتوانند تحقق آن را غیرممکن قلمداد کنند. نمونه آشکار چنین تصمیمات و رفتارهای نامتعارف ترامپ، برکناری مارک اسپر وزیر دفاع امریکا پس از انتخابات ریاستجمهوری و قطعی شدن شکست وی بود.
ترامپ همچنین برخلاف عرف رایج، به جای انتخاب معاون یا دستیار رده بالای وزیر به عنوان سرپرست پنتاگون، "کریستوفر میلر" رئیس مرکز ضدتروریسم را در صدر پنتاگون نشاند.
کوری شاک مدیر بخش سیاست خارجی و دفاعی در اندیشکده امریکن اینترپرایز (American Enterprise ) که نزدیک به جناح محافظهکار امریکاست، در واکنش به این جابهجایی در مصاحبه با NPR با ابراز نگرانی از این موضوع گفت که ترامپ "افراد انعطافپذیری را در مناصب مربوطه قرار میدهد تا با سر و صدا کار دولت خود را به پایان برساند."
خانم شاک بر این باور است که حمله امریکا به ایران چندان محتمل نیست، چراکه در درجه اول مستلزم هماهنگی با متحدان امریکایی است که طبعاً مخالف آن هستند. وی در عین حال هشدار میدهد که احتمال اینکه اسرائیل خود دست به کار شود را نمیتوان کاملاً نادیده انگاشت.
امکانسنجی حمله نظامی امریکا به ایران
وی که در کمپین انتخاباتی جان مککین و سارا پالین -نامزدهای حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۸ در رقابت با زوج اوباما و بایدن- مشاور ارشد سیاست خارجی بوده است، به تازگی در مطلبی برای نشریه آتلانتیک با عنوان «ایده فاجعهباری که هرگز از بین نمیرود» نوشت:
ممکن است ترامپ وسوسه شود که دستور حمله نظامی به ایران را صادر کند، زیرا کمپین "حداکثر فشار" وی نتوانست برنامه هستهای آن کشور را خنثی کند.
دولت ترامپ با راهاندازی کارزار فشار حداکثری قصد داشت خواستههای خود را بر ایران تحمیل کند. اما نه تنها ۱۲ خواستهای که پمپئو مطرح کرد محقق نشد بلکه ذخایر هستهای ایران به ۱۲ برابر نسبت به زمان اعلام شروط ۱۲ گانه رسیده است.
سرپیچی امریکا از برجام، جناح حامی توافق هستهای در ایران را تضعیف، و در عوض عناصر مخالف مذاکره را تقویت کرد. فرضیه دولت ترامپ این بود که بهتدریج حمایت متحدان امریکا را علیه تهران بهدست میآورد. رویکردی که اشتباه بودن آن به وضوح ثابت شده است.
امریکا نه تنها حمایتی از جانب متحدان خود در رژیم تحریمهای خود علیه ایران جلب نکرد، بلکه شاهد تلاش متحدان اروپایی برای راهاندازی سیستم تبادل مالی برای خنثیسازی تحریمها بود. فارغ از میزان کارکرد و بازدهی چنین سیستمی (اینستکس) این نشانگر عزم اروپاییها برای مخالفت با اقدام یکجانبهگرایانه کاخ سفید بود. عزمی که در جریان تلاش امریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران به اوج خود رسید؛ زمانی که ایالات متحده در صحن شورای امنیت سازمان ملل با جمهوری دومینیکن تنها ماند.
فشار حداکثری به شکست حداکثری منتهی شد. ایران اساساً پای میز مذاکره نرفت که ترامپ بخواهد وعده توافق بهتر را محقق کند. گروههای متحد ایران در منطقه همچنان نقشی فعال در خاورمیانه ایفا میکنند. و موشکهای ایرانی نه تنها بهصورت انبوه تولید میشوند، بلکه امریکا این فرصت را در اختیار ایران گذاشت تا در یک آرمایش موفق، پایگاه نظامی امریکا در عراق (عینالأسد) را بهصورت دقیق و حسابشده موشکباران کند؛ اقدامی که بار دیگر تواناییهای ایران را برای ضربه زدن به دشمنانش نشان داد و پیام خود را نیز با ظرافت و صراحت به همراه داشت.
پمپئو درحالحاضر به اروپا و خاورمیانه سفر میکند، سفرهایی که تحت عنوان ابتکارهایی برای ارتقا آزادی مذهبی در سراسر جهان اعلام شده است. (مقامات ترکیه به این بهانه سر به سر وی گذاشتهاند و طبق برخی گفته ها، از ملاقات با وی خودداری کرده اند). این همچنین میتواند تلاشی برای جلب رضایت متحدانی باشد که در حمله احتمالی به ایران به قلمرو، حریم هوایی یا پایگاههای آنها احتیاج دارند.با توجه به تماسی که ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ستاد ارتش، با همتای اسرائیلی خود در مورد "فضای امنیتی فعلی در سراسر خاورمیانه" در اواخر هفته گذشته انجام داد، باید این احتمال را در نظر داشت که چنین بحث هایی در جریان باشد.
۳ دلیل برای اجتناب دولت ترامپ از جنگ با ایران
اما حمله به ایران به سه دلیل یک ایده وحشتناک است. دلایلی که حتی برای دولت بیپروای ترامپ نیز واضح بوده و برای اجتناب وی از چنین اقدام نامعقولی کافی است.
اول، برنامه هستهای ایران از نظر جغرافیایی توزیع شده و متمرکز نیست. تجهیزات اصلی آن در اعماق زمین دفن شده و آژانسهای اطلاعاتی ایالات متحده اطلاعات ناقصی درباره مکان آنها دارند. این بدان معناست که از بین بردن کامل برنامه هستهای ایران به یک کارزار نظامی پایدار نیاز دارد که ممکن است چندین هفته یا ماه طول بکشد.
همچنین این امر مستلزم مشارکت کشورهایی در اروپا یا منطقه خلیجفارس است که بعید است رضایت خود را اعلام کنند. اروپاییها در اوج تنشها خواستار همکاری با ایران بودند و نیز به یاد بیاورید که پس از حمله به تأسیسات نفتی آرامکو در عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹ این خود کشورهای حوزه خلیجفارس بودند که با انتقام جویی ارتش ایالات متحده مخالفت کردند. محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران اخیراً در پیامی معنادار به همسایگان کشورش یادآوری کرده است، "ترامپ ۷۰ روز دیگر رفته است، اما ما برای همیشه در اینجا خواهیم ماند."
ایران و امریکا
دوم، گرچه ایالات متحده میتواند راههای مجازات نظامی ایران بدون از بین بردن زیرساختهای هستهای را نیز در نظر بگیرد، اما این گزینهها از جذابیت کمتری برخوردار هستند. ایالات متحده میتواند بدون استفاده از پایگاههای متحدین یا حریم هوایی آنها، یک ناوگان دریایی از موشکهای زیردریایی یا هوایی را علیه اهداف نظامی ایران آغاز کند. اما اینگونه حملات تا حد زیادی نمادین است. و مشکل استفاده نمادین از زور این است که واکنش ایران احتمالاً واقعی خواهد بود نه نمادین.
حمله امریکا به ایران در حالی که از گزینههای محدود خود استفاده میکند، یک قصور استراتژیک است. فارغ از تواناییهای کنونی تهران برای ضربه به منافع و متحدان امریکا، اگر ایران یک برنامه مخفی تسلیحاتی داشته باشد، رهبران کشور ممکن است در صورت حمله از تمامی توان خود استفاده کنند. ایران همچنین به راحتی میتواند با شلیک موشکهای متداول یا بکارگیری نیروهای منطقهای متحدش به پایگاههای ایالات متحده در عراق ضربه کاری وارد کند. یا از مهمات دقیق خود علیه تأسیسات فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) در بحرین استفاده کند یا حملات دیگری را انجام دهد. دولتهای قطر و بحرین میتوانند به عنوان اعتراض، همانند عراق خواستار عزل سربازان امریکایی شوند و آینده قدرت امریکا در خاورمیانه و روابط امنیتی زیربنایی آن را کاهش دهند.
ایران نیز به دلیل ترور سردار سلیمانی در نزدیکی فرودگاهی در عراق بطور متقابل تقصیر را به گردن امریکا و متحدانش میاندازد و رهبران این کشور گفتهاند که هنوز انتقام این اقدام را بطور کامل ادا نکردهاند.
سوم، یک حمله نظامی بدون نیاز به پیشبینی یک حمله قریب الوقوع و بدون هیچ تلاشی برای جلب تأیید سازمان ملل متحد یا حتی ائتلاف با متحدان امریکایی به طور خارق العادهای برای ایالات متحده و به طور خاصتر، برای ترامپ و دستیاران ارشد او زیانآور خواهد بود. ترامپ تبدیل به یک منفور بینالمللی میشود، از داووس و از سرمایههای خارجی ناخواسته اجتناب میکند و حتی ممکن است تحت پیگرد قانونی قرار گیرد، پول خارجی را که در غیر این صورت چشمانداز آینده او را تقویت میکند و بدهیهای فعلی او را کاهش میدهد، به باد میدهد. حتی عربستان سعودی ممکن است تمایلی به معاشرت با او نداشته باشد.
رئیسجمهوری منتخب جو بایدن در صورت مشورت با وی با حمله بیدلیل به ایران به شدت مخالفت خواهد کرد. و با این کار، ترامپ بیشتر به سنت سیاست خارجی دو حزب در دوره انتقال ریاست جمهوری حمله خواهد کرد. رئیسجمهوری جدید هرگونه حمله توسط ترامپ را محکوم میکند و سیاست اساسی آن را رد میکند. بنابراین ایران میتواند در موقعیتی حتی مطلوبتر از سیاستهای فعلی دولت ترامپ قرار بگیرد.
دولت ترامپ که در طول چهار سال در تدوین یک استراتژی موفق برای محدود کردن برنامه هستهای ایران ناکام مانده، با انجام حمله نظامی به این کشور در روزهای پایانی دوره ریاست جمهوری خود تنها میتواند اوضاع را برای امریکا بدتر کند. ترامپ و طرفداران فشار حداکثری به سختی یاد گرفتهاند که تئوری موفقیت آنها اشتباه است. آنها موفق شدهاند ایالات متحده و نه ایران را منزوی کنند. دیپلماسی فراتر از طرح تنبیه و مجازات است. همچنین نیاز به جلب حمایت کشورها را دارد که برای موفقیت سیاست امریکا ضروری است.
دیدگاه تان را بنویسید