خط قرمز؛ تهران در موشک و منطقه مذاکره نمی کند
عبدالرضا فرجی راد در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی پیرامون دلایل انتشار بیانیه سه کشور اروپایی علیه فعالیت های هسته ای ایران در آستانه ورود جو بایدن به کاخ سفید بر این باور است که تروئیکای اروپایی، نه با هدف فشار به جمهوری اسلامی ایران بلکه به منظور کاهش موارد اختلافی و فراهم کردن هر چه بیشتر فضای تعامل و گفت وگوی احتمالی میان تهران و واشنگتن دست به انتشار این بیانیه در خصوص برنامه فعالیتهای هستهای ایران زده اند
دیپلماسی ایرانی – سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان چهارشنبه هفته گذشته در اقدامی مشترک دست به انتشار بیانیه ای علیه برنامه فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران زدند؛ بیانیه ای که خطاب به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی صادر شد. تروئیکای اروپایی طرف توافق هستهای «برجام» در بیانیه مذکور مدعی شدهاند که علیرغم تلاشهای مبتنی بر «حسن نیت» آنها ایران، اقدامات متعددی در نقض این توافق انجام داده است. لذا اکنون اهمیت حیاتی دارد که ایران به سرعت اقداماتش را به عقب برگردانده و به پایبندی کامل برجام برگردد. در راستای این اقدام اروپایی ها بسیاری از کارشناسان، ناظران و تحلیلگران بر این باورند که صدور چنین بیانیه ای ضد فعالیت های هسته ای ایران، آن هم در آستانه ورود بایدن به کاخ سفید عملاً تلاشی از جانب پاریس، لندن و برلین برای فضاسازی و احیای اجماع جهانی علیه ایران به منظور گرفتن امتیازهای بیشتر است. اما به واقع چرا اروپا در آستانه ورود بایدن به کاخ سفید هجمه سازی علیه ایران را در دستور کار داده است؟ اساساً هدف یا اهداف تروئیکای اروپایی از انتشار چنین بیانیه ای چیست؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با عبدالرضا فرجی راد، سفیر اسبق ایران در نروژ، استاد ژئوپلیتیک و کارشناس مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
بسیاری از کارشناسان، ناظران و تحلیلگران بر این باورند که اقدام چهارشنبه هفته گذشته تروئیکای اروپا در انتشار بیانیه ای ضد فعالیت های هسته ای ایران، آن هم در آستانه ورود بایدن به کاخ سفید عملاً تلاشی برای فضاسازی و احیای اجماع جهانی علیه ایران به منظور گرفتن امتیازهای بیشتر است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟ اساسا هدف یا اهداف پاریس، برلین و لندن از انتشار چنین بیانیه ای چیست؟
من بیانیه را مطالعه کردم. دو نکته اساسی در این بیانیه وجود داشت؛ اول اینکه اتحادیه اروپا کماکان به برجام و مفاد آن متعهد است و دوم اینکه برلین، پاریس و لندن به عنوان اعضای اروپایی توافق هستهای بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران خارج از برجام به دنبال غنی سازی هسته ای و افزایش توان اتمی است. در خصوص مسئله اول که چالش و مشکل جدی میان اروپا و تهران وجود ندارد. هر چند که در عمل اروپا نتوانسته حسن نیت خود را در خصوص تعهد به مفاد برجامی به ویژه در رابطه با مسائل اقتصادی و تجاری نشان دهد. اما در خصوص مسئله دوم باید عنوان کرد که علیرغم مطرح کردن برخی اتهامات واهی سیاسی و دیپلماتیک علیه برنامه هستهای ایران در این بیانیه توسط سه کشور اروپایی و نیز همراهی آژانس بین المللی انرژی اتمی من این تصور را ندارم که آلمان، فرانسه و بریتانیا به دنبال فضاسازی و احیای اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران به بهانه برنامه صلحآمیز هستهای ایران باشند تا بتوانند امتیازات بیشتری در مذاکرات احتمالی با تهران در دوران بایدن کسب کنند. در سایه نکات مطرح شده اتفاقا من معتقدم که اروپاییها این تصور را دارند در سایه سیاست گام های کاهش تعهدات برجامی، تهران یکی پس از دیگری مفاد مندرج در توافق هسته ای را نقض کرده که گزارش های اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بر آن صحه گذاشته است. لذا اروپایی ها سعی میکنند که در آستانه ورود جوبایدن به کاخ سفید، تهران را به شرایط قبل از خروج دونالد ترامپ از برجام جمهوری اسلامی ایران بازگردانند. غافل از این که جمهوری اسلامی ایران این پنچ گام کاهش تعهدات برجامی را در تقابل با اقدام کاخ سفید در خصوص خروج از توافق هستهای و نیز تعلل اروپایی ها در انجام تعهدات برجامی، آن هم بر اساس مفاد ۲۶ و ۳۶ مندرج در خود برجام و به منظور حفظ این توافق در دستور کار قرار داده است. ضمن اینکه تمام این گام ها، گام های برگشت پذیری هستند. لذا به محض بازگشت آمریکایی ها به برجام، لغو تحریم ها و انجام تعهدات برجامی توسط اروپایی ها و دیگر اعضای توافق هستهای بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱، جمهوری اسلامی ایران نیز گام های کاهش تعهدات برجامی خود را کنار خواهد گذاشت و برنامه فعالیت های هسته ای خود را به دوران قبل از خروج دونالد ترامپ از برجام باز خواهد گرداند.
پس شما در یک نگاه خوش بینانه معتقدید تروئیکای اروپایی، نه با هدف فشار به جمهوری اسلامی ایران، بلکه به منظور کاهش موارد اختلافی و فراهم کردن هر چه بیشتر فضای تعامل و گفت وگوی احتمالی میان تهران و واشنگتن دست به انتشار این بیانیه در خصوص برنامه فعالیتهای هستهای ایران زده اند؟ به عبارت دقیقتر تروئیکای اروپایی خواهان آن هستند که برنامه فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران به نقطه مطلوب یعنی قبل از ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ (روز آغاز کاهش گام های تعهدات برجامی) بازگردد؟
قطعاً چنین است. البته من روی واژه «خوش بینانه» شما قدری مشکل دارم. چون این نگاه خوش بینانه نیست، بلکه واقع بینانه و مبین تحولات جای و ساری در حوزه سیاست خارجی است. واقعیت این است که اروپاییها در آستانه ورود جو بایدن به کاخ سفید سعی میکنند تهران را به نقطه ای برسانند که بهانه ای برای عدم انجام مذاکرات میان تهران و واشنگتن به واسطه برنامه فعالیت های هسته ای توسط مخالفان برجام در آمریکا وجود نداشته باشد. به هر حال علی رغم وعده های مکرر انتخاباتی جو بایدن در خصوص بازگشت به برجام بسیاری از اعضای حزب دموکرات مخالف این نگاه جو بایدن هستند. مضافاً اینکه در این مسیر اسرائیل، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورها نیز به دنبال سنگ اندازی و فشار برای عدم بازگشت جو بایدن هستند و قطعاً برخی اقدامات ایران نظیر افزایش سطح غنیسازی، بالا رفتن میزان ذخایر غنی سازی و گزارش های مکرر آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص نقض مفاد برجام توسط ایران، ذیل همان پنچ گام کاهش تعهدات برجامی می تواند بهانه خوبی به تل آویو، ریاض، ابوظبی و مخالفان آمریکایی بازگشت جو بایدن به برجام بدهد و این مطلوب اورپایی ها نیست. چون همانگونه که بارها اشاره کردم توافق هسته ای از لحاظ سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی برای اروپاییها به شدت مهم است و هر تلاشی برای تداوم حیات آن را در دستور کار قرار می دهند. لذا آلمان، فرانسه و انگلستان سعی می کنند با رفع این موارد فضای تعامل و گفت وگوی پررنگ تری میان ایران و متحده آمریکا را در دوران جو بایدن شکل دهند. برای تایید این نگاه تنها به دو نکته اشاره می کنم که چرا اروپاییها، نه به منظور فشار و هجمه سازی علیه ایران، بلکه برای مساعد کردن فضای دیپلماتیک در جهت انجام گفت وگوهای احتمالی میان تهران و واشنگتن به دنبال بازگشت ایران به فعالیت های هسته ای قبل از ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ است؛ اول اینکه اخیراً سمیناری توسط اروپایی ها برای شرکتهای اروپایی ترتیب داده شده است تا فضا برای افزایش تعاملات تجاری و اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران بعد از حضور بایدن در کاخ سفید مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد که قطعا این مسئله بدون گرفتن چراف سبز از بایدن نبوده است. ضمن اینکه سناتور کونز در سخنانی عنوان کرده است که ایالات متحده آمریکا به دنبال بازگشت به توافق هستهای است و قطعاً این مواضع بدون هماهنگی با جو بایدن از زبان این سناتور مطرح نشده است.
اگر این تحلیل شما نزدیک به واقعیت باشد. پس جمله مهم تروئیکای اروپایی در بیانیه مشترکشان که بر این نکته تاکید دارند «اکنون اهمیت حیاتی دارد که ایران به سرعت اقداماتش را به عقب برگردانده و به پایبندی کامل برجام برگردد»، می تواند مبین و مویدی بر نگاه شما باشد. با فرض درست بودن ارزیابی شما سوال جدی اینجا است که اگر اروپا در همین جمله فوق الذکر از بیانیه خود که خواستار آن است که ایران به «سرعت» به عقب باز گردد، یعنی به قبل از ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ (روز آغاز گام های کاهش تعهدات برجامی) آیا در فرصت کم ۵۸ روزه که تا ۲۰ ژانویه سال ۲۰۲۱ (روز آغاز به کار دولت بایدن) باقی مانده است، تهران بنایی برای عقب نشینی از کاهش تعهدات برجامی خود دارد یا خیر. چون به نظر میرسد که ایران، نه تنها بنایی برای عقب نشینی از این گام های کاهش تعهدات برجامی ندارد، بلکه خواستار بازگشت بی قید و شرط آمریکا به برجام، لغو تحریم ها و حتی پرداخت غرامت به واسطه اعمال سیاست فشار حداکثری از جانب واشنگتن به تهران است؟
تهران اکنون در یک شرایط خاص، پیچیده حساس و ملتهب قرار دارد که قطعاً هر اقدام و تصمیمش در برجام تبعات خاص سیاسی و دیپلماتیک جدی را به همراه دارد. لذا من معتقدم که جمهوری اسلامی ایران با اعلام و پافشاری بر این موضع که تمام پنج گام کاهش تعهدات برجامی به سرعت برگشت پذیر هستند و در صورت بازگشت آمریکا به برجام، لغو تحریمها و انجام تعهدات اروپاییها در حوزه تجاری، مندرج در توافق هستهای، تهران به سرعت از اقدامات و گام های انجام شده عقب نشینی خواهد کرد، می تواند آثار مثبت سیاسی را ایجاد کند. پس این گونه نیست که حتماً در ۵۸ روزه پیش رو ایران باید از گام های کاهش تعهدات برجامی خود بازگردد تا بتواند فضا را برای مذاکره با بایدن فراهم کند. این خواست اروپا است، نه ایران. اتفاقا تاکید بر برگشت پذیر بودن گام های کاهش تعهدات برجامی از جانب ایران کفایت می کند تا پالس مثبت ارسال شود. به هر حال این گام ها اهرمی در برابر بدعهدی اروپا و همچنین خروج دولت ترامپ از برجام بود که باید به عنوان برگ برنده نزد ایران حفظ شود. چون در غیر این صورت اگر ایران به شرایط قبل از ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ بازگردد دیگر اهرم فشاری وجود نخواهد داشت.
آیا اساساً مطرح شدن طرح اقدام فوری برای لغو تحریم ها در مجلس یازدهم می تواند برهم زننده این شرایط باشد. به هر حال این طرح بنا دارد که سازمان انرژی اتمی را مکلف کند ظرف مدت دو ماه پس از تصویب این قانون، سالانه به میزان حداقل ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰ درصد در تاسیسات شهید علی محمدی فردو تولید و در داخل کشور ذخیره کند. همچنین در جهت تحقق ظرفیت یکصد و نود هزار سو غنی سازی، سازمان انرژی اتمی، مکلف است پس از تصویب این قانون، ظرفیت غنی سازی و تولید اورانیوم غنی سازی شده با سطح غنای متناسب هر یک از مصارف صلح آمیز کشور، به میزان ماهانه حداقل ۵۰۰ کیلوگرم افزایش دهد. مضافا این سازمان مکلف است ظرف مدت ۳ ماه عملیات نصب، تزریق گاز، غنی سازی و ذخیره سازی مواد را تا درجه غنای مناسب، با حداقل ۱۰۰۰ عدد ماشین (m۲-IR) در بخش زیرزمینی تاسیسات شهید احمدی روشن نطنز آغاز کند. در همین بازه زمانی، هرگونه عملیات غنی سازی و تحقیق و توسعه با ماشین های (۶-IR) را به تاسیسات شهید علی محمدی فردو منتقل کرده و عملیات غنی سازی را با حداقل ۱۶۴ ماشین از این نوع آغاز نموده و آن را تا انتهای سال ۱۳۹۹ به ۱۰۰۰ ماشین توسعه دهد. اینها علاوه بر آن است که سازمان انرژی اتمی ایران وظیفه دارد، راکتور ۴۰ مگاواتی آب سنگین اراک را که به موجب برجام در حال بازطراحی و بهینه سازی است، ظرف مدت ۴ ماه از تاریخ تصویب این قانون با برنامه زمانبندی معین از طریق احیای قلب رآکتور به شرایط قبل از برجام برگرداند. بر اساس این طرح، دولت موظف است بر اساس بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام، ظرف مدت ۲ ماه از تصویب این قانون، دسترسی های نظارتی فراتر از پروتکل الحاقی بر اساس برجام را متوقف کند. کما این که پس از ۳ ماه از تصویب این قانون، اگر روابط بانکی ایران در اروپا و میزان خرید نفت توسط آنها از ایران به شرایط عادی و رضایت بخش بازنگشته باشد، دولت مکلف است اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
خیر من چنین تصوری ندارم که این طرح مجلس به دنبال بر هم زدن شرایط مذاکره احتمالی ایران و آمریکا و یا مانع تراشی و سنگ اندازی در مسیر بازگشت بایدن به برجام باشد. اتفاقاً من معتقدم طرحی که یک فوریت آن در مجلس تصویب شد در پاسخ به سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ و اعمال تحریم های پی در پی و نیز سکوت، انفعال، تعلل و بدعهدی اروپایی ها در انجام به انجام تعهدات برجامیشان بود. لذا مجلس شورای اسلامی با این طرح سعی کرده است در کنار اهرم فشار گام های کاهش تعهدات برجامی این تهدید را هم مطرح کند که اگر دولت بایدن به برجام باز نگردد و یا اروپایی ها اقدامی برای انجام تعهدات برجامی خود طی روزهای آتی در دستور کار قرار ندهند، دیگر بنایی برای عمل به تعهدات برجامی از سوی جمهوری اسلامی ایران هم وجود ندارد. لذا من معتقدم که تصویب این طرح از سوی نمایندگان مجلس، ارجاع آن به شورای نگهبان و نهایی شدن آن برای اجرا توسط دولت، پروسه ای است که به بعد از واکنش و اقدام آمریکا و اروپا موکول خواهد شد. به هر حال مجتبی ذوالنور، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نیز به صراحت عنوان کرده است که این مجلس هم مخالف لغو تحریم ها نیست، اما این لغو تحریم ها باید از موضع مقتدرانه ایران صورت بگیرد. پس تمام مسئولین و جریان های سیاسی هم متفق القول، معتقدند که باید این تحریم ها لغو شود. لذا اگر بایدن به برجام بازگردد و لغو تحریم ها از سوی آمریکا انجام شود و انجام تعهدات برجامی توسط اروپا را شاهد باشیم، قطعاً، هم این طرح تصویب نمیشود و هم ۵ گام کاهش تعهدات برجامی لغو خواهد شد. ولی اگر اروپاییها و بایدن به دنبال بازی با ایران باشند و با پیش شرط هایی در خصوص توان دفاعی، موشکی و یا نفوذ منطقه ای به دنبال سنگ اندازی در مسیر مذاکره و لغو تحریم ها باشند، قطعاً تهران هم برگ برنده های خود را رو خواهد کرد و علاوه بر عقب نشینی نکردن از گام های کاهش تعهدات برجامی، این طرح مذکور در سوال شما به سرعت در صحن مجلس تصویب شده و برای اجرا به دولت ابلاغ میشود.
پس با همین نگاه است که دیروز یکشنبه کاظم غریب آبادی، سفیر و نماینده دائم ایران نزد سازمان ملل و سازمانهای بینالمللی در وین از ورود تهران به مرحله تازهای از غنیسازی سخن گفت و عنوان داشت که تزریق گاز هگزافلوراید اورانیوم یا یو.اف.۶ به سانتریفیوژ آی.ار.ام در راستای انجام آخرین مرحله برای آغاز غنی سازی و جداسازی اورانیوم ۲۳۸ از اورانیوم ۲۳۵ در دستور کار قرار گرفته است؟
بله چون ما قطعاً باید برگ های برنده و اهرم های فشار خود را کماکان حفظ کنیم تا بتوانیم در قبال هر گونه تعلل اروپایی ها ویا بازی های احتمالی و سنگ اندازی های جو بایدن از توان دیپلماتیک لازم برای چانه زنی استفاده کنیم. به هر حال بی تردید گام های کاهش تعهدات برجامی، تصویب یک فوریت طرح لغو تحریم ها توسط مجلس و یا ورود ایران به مرحله تازهای از غنیسازی در استانه ورود بایدن به کاخ سفید می تواند این اهرم های فشار را در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دهد.
مضاف بر نکات یاد شده حضرتعالی به همایش و سمینار اروپایی ها برای ترغیب شرکت ها اروپایی به منظور افزایش سطح مرادوات تجاری با ایران در دوران بایدن اشاره کردید که شاید منظور شما همایش و سمینار ویدئو کنفرانسی سه روزه تجاری ایران – اروپا از ۲۴ تا ۲۶ آذرماه با هدف ایجاد بستر لازم برای همکاریهای تجاری، علمی و فناوری در جهت افزایش صادرات غیر نفتی ایران به اروپا باشد که قرار است توسط سازمان توسعه تجارت، سازمان همکاری مرکز بینالمللی (ITC) در سایه حمایت اتحادیه اروپا برگزار شود. اما این همایش تا چه اندازه می تواند پالس مثبتی از جانب قاره سبز برای انجام تعهدات برجامی در حوزه تجازی و اقتصادی باشد، خصوصا که طبق وعده های دونالد ترامپ قرار است تا آخرین روز دولتش شاهد سیل مداوم تحریم های ایالات متحده آمریکا باشیم؟
همانگونه که پیشتر اشاره کردم قطعاً اروپاییها در سایه تماسهایی که با جو بایدن داشته و دارند چراغ سبزی را از وی برای برگزاری این همایش گرفته اند. یعنی بدون همراهی و مساعدت رئیس جمهور آتی کاخ سفید، اروپا دست به برگزاری چنین همایشی با ایران نخواهند زد. حال اینکه این اقدام یک اقدام تاکتیکی برای ترغیب ایران به منظور بازگشت به قبل از ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ است یا این که به واقع اروپاییها خواهان انجام تعهدات خود در حوزه اقتصادی و تجاری، مندرج در برجام هستند، باید منتظر ماند و دید که در روزهای آتی چه اتفاقاتی روی خواهد داد؟ اما آنچه که پیداست قطعاً اروپایی ها با روی کار آمدن جو بایدن از توانایی لازم برای ترغیب شرکتهای خصوصی اروپایی به منظور افزایش سطح مناسبات با ایران برخوردار خواهند بود.
شما به مواضع جمعه گذشته سناتور کریس کونز، سناتور ایالت دلور در پاسخ به سوال خبرگزاری رویترز پیرامون احتمال بازگشت واشنگتن به برجام هم اشاره داشتید. اما سناتور کونز که بسیاری وی را از نامزدهای تصدی پست وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا در زمان جو بایدن میدانند (هر چند که شانس او در مقابل سناتور کریس مورفی، سوزان رایس، مشاور سابق امنیت ملی دولت اوباما، ویلیام برنز، معاون سابق وزیر امور خارجه آمریکا و آنتونی بلینکن، قائم مقام وزیر امور خارجه ایالات متحده از ۲۰۱۴ تا ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ برای سکان داری سیاست خارجی این کشور بسیار کم است)، صراحتا عنوان کرد در صورتی که مسیری برای محدود کردن برنامه موشکی و حمایت ایران از گروههای نیابتی تهران در منطقه وجود داشته باشد، از بازگشت آمریکا به توافق هستهای حمایت میکند؛ آیا این سخنان سناتور کریس کونز تحلیل شما را نقض نمی کند، اگر چه در مقابل بایدن ماه گذشته در یادداشتی که برای شبکه خبری «CNN» به نگارش در آورده بود، عنوان داشت که اگر تهران به پایبندی دقیق به توافق هستهای بازگردد، ایالات متحده بهعنوان نقطه آغازین برای مذاکرات بعدی به این توافق باز میگردد؟
اتفاقا نکاتی که شما به آن اشاره کردید موید تحلیل پیشین من است. از یک طرف شما به یادداشت جو بایدن در سی ان ان اشاره کردید که قطعاً نشان می دهد رئیس جمهور آتی ایالات متحده آمریکا خواهان بازگشت به برجام است، اما مشروط بر آن که ایران پایبندی دقیق، روشن و شفافی به مفاد مندرج در توافق هستهای داشته باشد و قطعاً گام های کاهش تعهدات برجامی نقض کننده این شرایط است. لذا اروپاییها با اشراف به این مسئله در تلاش است که با اقدامتی نظیر انتشار این بیانیه ها، تهران را به دوران قبل از ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ (روز آغاز گام های کاهش تعهدات برجامی) بازگرداند. ضمن اینکه سخنانی که شما از زبان سناتور کونز مطرح کردید هم باز تاییدی بر بخشی دیگر از تحلیل من است. چون من به صراحت عنوان کردم علیرغم این که جو بایدن به دنبال بازگشت به برجام است، اما این خواسته جوبایدن با مخالفان داخلی حتی از حزب دموکرات مواجه است که سعی میکنند بایدن را وادار کنند بدون گرفتن امتیازاتی در خصوص فعالیتهای موشکی و توان دفاعی ایران و یا نفوذ منطقهای، مسئله بازگشت به برجام و لغو تحریم ها را در دستور کار قرار ندهد. ضمن اینکه اسرائیل، عربستان، سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و کشورهایی از این دست نیز معتقدند اساساً بازگشت به برجام میتواند باعث بالا رفتن ناامنی در منطقه خاورمیانه شود. لذا این بازیگران منطقه ای هم در کنار مخالفان برجام در داخل آمریکا تکاپوی جدی دارند که بایدن را به این باور برسانند بدون گرفتن تضمین از تهران، لغو برجام و تحریم صورت نگیرد. پس می بینید که مخالفان بازگشت بایدن به برجام از خود اعضای حزب دموکرات تا کشورهای خوار میناه چقدر زیاد است؛ اینجاست که اروپایی ها سعی می کنند حتی المقدور به این مخالفان بهانه ای برای عدم شکل گیری گفت وگوهای احتمالی میان ایران و ایالات متحده در دوران بایدن ندهند.
با این حال بسیاری از کارشناسان، ناظران و تحلیلگران بر این باورند که جو بایدن بدون انجام پیش شرط هایی در خصوص مذاکره بر سر توان موشکی و یا نفوذ منطقهای ایران، مسئله بازگشت به برجام و لغو تحریم ها را در دستور کار قرار نخواهد داد. از نگاه شما آیا جمهوری اسلامی ایران که در حال احضر خود را در برابر سیلی از چالش ها و بحران های اقتصادی، معیشتی و بهداشتی می بیند، برای لغو تحریم ها به دنبال مذاکره با کاخ سفید در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقهای خود خواهد بود؛ اتفاقاً بسیاری از همان مخالفان بازگشت بی قیدوشرط جوبایدن به توافق هستهای که شما به آن اشاره کردید معتقدند اکنون که سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ و موج تحریمهای بیسابقهای علیه ایران، سبب شده که جمهوری اسلامی در یک وضعیت نامطلوب و بحرانی اقتصادی قرار گیرد. لذا تهران برای لغو تحریم ها و خروج از این وضعیت دست به دادن هر امتیازی خواهد زد. اینجا است که شاید اروپایی ها هم بی میل به وارد کردن فشار بیشتر به ایران نباشند؟
بگذارید از نکته آخر شروع کنیم. قطعا اروپایی ها چالش جدی با برنامه موشکی و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران دارند. اتفاقا در همان دورانی که مذاکرات بر سر توافق هستهای در جریان بود همین کشور اروپایی با محوریت فرانسه مخالفت جدی با این مذاکرات داشتند و سنگ اندازی های جدی هم در همان دوران در دستور کار خود قرار دادند. پیرو همین نگاه حتی در برهه هایی هم مسئله انجام مذاکراتی فراگیر برای گفت وگو در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقه ای ایران را هم مطرح کردند. اما با تمام این تفاسیر و علیرغم خواست برخی در خصوص گنجاندن مذاکره پیرامون توان دفاعی و نفوذ ایران در خاورمیانه من چنین تصوری ندارم. چون از نگاه من جو بایدن مصر است اگر تهران به پایبندی دقیق به توافق هستهای بازگردد، ایالات متحده بهعنوان نقطه آغازین برای مذاکرات بعدی به این توافق باز میگردد. پس تنها با پایبندی دقیق، روشن و شفاف به توافق هستهای، بازگشت بایدن به برجام محقق می شود. اما اگر به هر دلیلی مخالفان بازگشت بیقید و شرط بایدن به برجام، چه از طرف مخالفان داخلی حزب دموکرات و چه با فشار عربستان، امارات متحده عربی، اسرائیل، بحرین و دیگر کشورها، مسئله به مذاکره بر سر توان دفاعی و موشکی و نفوذ منطقهای ایران به عنوان پیش شرط بازگشت بایدن به برجام کشیده شود، ایران آن را نخواهد پذیرفت. خصوصا که ما شاهد تحولات معناداری در منطقه خاورمیانه هستیم. از یک طرف بعد از عادی سازی روابط امارات متحده عربی و بحرین با اسرائیل اکنون پای تل آویو در منطقه خلیج فارس باز شده است و در مرزهای شمالی نیز بعد از انجام توافق صلح قره باغ به نظر میرسد که آذربایجان بستر بسیار پررنگی برای حضور هر چه جدی تر و موثرتر اسرائیل، حتی در خود منطقه مورد مناقشه قره باغ را فراهم خواهد کرد که عملا باعث خواهد شد پای اسرائیل تا پشت مرزهای شمالی ایران کشیده شود. در چنین شرایطی اساسا مذاکره بر سر توان دفاعی ایران و یا نفوذ منطقهای نمی تواند در دستور کار قرار گیرد. این ها علاوه بر آن است که اخیرا ایالات متحده آمریکا با چراغ سبز اسرائیل اقدام به فروش جنگنده های ۳۵-F به برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس کرده است. لذا قطعاً، نهتنها توان موشکی ایران نباید کاهش پیدا کند، بلکه ارتقای آن باید در دستور کار جمهوری اسلامی ایران باشد.
دیدگاه تان را بنویسید