چالش پدرخوانده در جریان اصلاحات
آرمان ملی: پدرسالار کیست و چه جریانی مدعی این جایگاه در جریان اصلاحات است؟
این سوالی است که در هر مقطع پاسخهای متفاوتی به آن داده میشود اما برخی که از تصمیمات و مواضع حزب کارگزاران نگران هستند، سالهاست این جریان را پدرسالار نامیده و مینامند. واژه «پدرسالار» بار منفی ندارند و به معنای فرد یا جریانی است که توان راهبری و تصمیمگیری برای این جریان را دارد اما برخی اوقات بهویژه پس از شکستهای سیاسی و انتخاباتی است که میخواهند یک جریان یا حزب را مقصر بنامند تا از بار تقصیرات خودشان کم کنند. در چنین شرایطی یک جریان یا حزب را پدرسالار می نامند که با عملکردش سبب شکست همه اعضای جریان شده است. حزب کارگزاران سازندگی بارها از سوی اصولگرایان و حتی برخی اصلاحطلبان پدرخوانده نامیده شد و هنوز هم میشود.
حمله همهجانبه به کارگزاران
اما چرا مخالفان حزب کارگزاران به این حزب عنوان پدرخوانده دادند؛ ریشه این نامگذاری به مخالفت ریشهای دلواپسان با آیتا... هاشمی بازمیگردد. اعضای حزب کارگزاران شامل فرزندان و افراد نزدیک به آیتا... هستند بنابراین دلواپسان این ادعا را داشتند که مواضع و تصمیمات این حزب با تایید آیتا... اجرا میشود. همین دشمنی با مرحوم هاشمی زمینهساز هجمههای طولانی دلواپسان اصولگرا به حزب کارگزاران شده بود اما در سوی دیگر میدان برخی اصلاحطلبان هم بودند که لقب پدرخوانده با معنی منفی را درباره حزب کارگزاران بهکار برده و میبرند که دلیلش تصمیمات این حزب درباره موضوعات سیاسی است که امکان دارد کمی با مواضع دیگر احزاب اصلاحطلب متفاوت باشد. مانند انتخابات مجلس یازدهم که احزاب اصلاحطلب بجز کارگزاران از ارائه لیست و شرکت در آن انتخابات خودداری کردند اما کارگزاران از حضور این حزب در انتخابات مجلس خبر داد. پس از آن انتخابات بود که برخی مدعیان اصلاحطلبی حزب کارگزاران را عامل تفرقه در جریان اصلاحات نامیدند و خواستار آن شدند که این حزب که به اعتقاد آنها تکرو است، نقش پررنگی در تصمیمات جریان اصلاحات نداشته باشد. تفاوت دیدگاه حزب کارگزاران با احزاب اصلاحطلب دیگر در آن است که بر اعتدال تاکید زیادی دارد و معتقد است که گاهی باید برای کسب نتیجه بهتر چشم بر کاندیدای اصلاحطلب بست و از کاندیدای میانهرویی حمایت کرد که احتمال پیروزی بیشتری دارد.
روایت فائزه از پدرخواندگی کارگزاران
آنچه امروز در جریان اصلاحات میگذرد تاییدکننده تصویب نظرات کارگزاران نیست بلکه احزاب دیگر در این عرصه تصمیمگیر هستند اما در موضع شکست است که حزب کارگزاران مقصر میشود. دیروز فائزه هاشمی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران چنین به این موضوع اشاره کرد: «کارگزارانی که چندین سال است تقریبا در جریان اصلاحات تصمیمگیر موثر نیستند چگونه میخواهند نقش پدرسالاری را ایفا کنند. با این نظر موافق نیستم. درست است که وزرا یا معاونان بابا این حزب را تاسیس کردند و شعارها و اهداف حزب کارگزاران از تفکرات توسعهای بابا بود، ولی به خاطر ندارم که بابا به آنها گفته باشد این کار را کنید یا نکنید، مگر اینکه خودشان مشورت میکردند و بابا هم نظر خودش را میگفت، اینطور نبود که این حزب توسط بابا هدایت شود.» وی ادامه داد: «اینکه کارگزاران نقش پدرسالارانه را در جریان اصلاحات بازی می کنند درست نیست. جریانی که پدرسالار است حزب اتحاد ملت است که نزدیکترین به آقای خاتمی است، جریان اصلاحات را آقای خاتمی رهبری میکند و ایشان هم بیشتر تحتتاثیر نظرات و افکار این حزب است. مواردی بوده که کارگزاران با ایشان در یک موضوعی بحث کردهاند، پیشنهاد دیگری دادهاند اما ایشان بدون منطقی آن را قبول نکرده یا منطق ضعیفی داشته که قابل قبول نبوده است. بهنظرم اینگونه که میگویید نیست.» از هاشمی سوال شد: «منبع مالی حزب کجاست؟ آیا آن هم وابستگی به خانواده آیتا... دارد؟» که او پاسخ داد: «خیر، معمولا دبیرکل تامین مالی میکند، اعضای حزب حق عضویت پرداخت میکنند و اگر دستشان برسد کمک هم میکنند.» سوال بعدی از هاشمی این بود که جایگاه کارگزاران در جریان اصلاحات کجاست؟ شما خودتان کارگزاران را مدرن یا معتدل یا کاملا اصلاحطلب میدانید؟ و او چنین پاسخ داد: «دوره به دوره فرق میکند. کارگزاران یک حزب اصلاحطلب است، از زمان تاسیس به دنبال توسعه بوده، یک گروه تکنوکرات هستند که از نظر من به همین دلیل بهترین است، چون اعضای آن مدیرانی هستند که معمولا واقعبینانه و بهدور از شعار و احساسات و سیاستزدگی فکر و عمل میکنند. البته این را نیز بگویم که چند سالی است که مثل اکثر احزاب اصلاحطلب شاخصهای اصلاحطلبی کمتر در آنها دیده میشود.» دختر آیتا... در واکنش به این پرسش که یعنی به اصولگرایان گرایش پیدا کردهاند؟، گفت: بیشتر در کنار حاکمیت قرار گرفتهاند. فائزه هاشمی در پاسخ به اینکه الان نقش مجمع روحانیون کجاست؟ آنها چقدر میتوانند این لیدری را به عهده گیرند؟ گفت: اینها حزبی هستند مثل سایر احزاب اصلاحطلب، برجستگی ویژهای ندارند که بخواهند لیدر باشند یا دیگران آنها را بهعنوان لیدر بپذیرند.
کارگزاران پدرخوانده نیست
اعضای حزب کارگزاران بارها تاکید کردند که پدرخوانده نیستند و خواستار آن شدند که برای فرار از واقعیت، این برچسب به آنها زده نشود. غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران میگوید: «ما از پدرخواندگی استعفا کردهایم اما گویا این فرزندخواندهها هستند که این استعفا را نمیپذیرند. من خودم را ممکن است پدر بدانم ولی پدرخوانده نمیدانم» محمد هاشمی هم توضیح میدهد: «زمانی عدهای میگویند که آقای هاشمی پدر معنوی کارگزاران است ولی من این را قبول ندارم و معتقدم هر حزبی مسئولیت کار خود را دارد. آقای هاشمی در بدو تشکیل گروه کارگزاران سازندگی رابط ما با رهبری بودند. مثلا صحبت کرده بودند که نظر رهبری موافق است که گروهی بهعنوان کارگزاران تشکیل شود چون در سال 75 هم فضای انتخابات سرد بود. اما بعد از آن دیگر کاری به کارگزاران نداشتند. حتی ما در دوره آقای هاشمی کارگزاران را ثبت نکردیم و در دوره آقایخاتمی آن را ثبت کردیم. من تصور میکنم که در ایران هیچ حزبی نمیتواند پدرخوانده باشد.» محمد عطریانفر اما توضیح کاملی دارد و گفته است: « اول باید پدرسالار را تعریف کنیم، اگر پدرسالار به این معنا باشد که گروهی پشت صحنه در حال طراحی و ساماندهی است؛ و دور از دسترس بوده و هدایتهای پشتپرده را در اختیار دارد و از دیگران تحت عنوان ابزار در عرصه سیاستورزی در خط مقدم، استفاده میکند، کارگزاران اینگونه نیست و این تلقی غلط است اما اگر منظور شما از پدرسالار و پدرخوانده به این معنا معطوف است که احیانا آنها انس و الفت و واقعبینی و سرمایه ارتباطی بیشتری دارند و مذاکرهکننده بهتری هستند، از این جهت حزب کارگزاران میتواند پدرسالار باشد.»
دیدگاه تان را بنویسید