گزارش «مثلثآنلاین» درباره ریشههای اختلاف دو طیف چپ و راست اصلاحات
از «عالیجناب سرخپوش» تا دوگانه اتحاد-کارگزاران
اتحاد ملت در این سالها توانست تقریبا تمام نیروهای تند مشارکت را در خود جای دهد و به نوعی در فضای سیاسی امروز همان نیروها را در تشکلی جدید دور هم جمع کند و طبیعی بود که این تشکل که ذاتش ریشه در ضدیت با هاشمی دارد، با حزب متوبع هاشمی یعنی کارگزاران در تعارض باشد.

گروه سیاست مثلثآنلاین: اختلافات دو طیف راست و چپ اصلاحات ریشهای قدیمیتر از این چندسال دارد؛ ریشهای که میتوان از دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی آن را مشاهده کرد. زمانی که نیروهای چپ تندترین انتقادها به سیاستهای هاشمی وارد میکردند و باور داشتند که او نیروهای منتقد را قلعوقمع میکند و اعتقادی به توسعه سیاسی در کشور ندارد. همین موضوع باعث شد که در انتخابات سال76 موج طیف چپ علیه هاشمی شکل بگیرد و مخاطبان آنها پای صندوق رأی بیایند و در نفی هاشمی به خاتمی رأی بدهند.
*ریشه اختلافات
تشکیل دولت اول خاتمی و متعاقب آن تشکیل حزب مشارکت را میتوان آغاز رویارویی بیوسطه و علنی طیف چپ -که در آن زمان نام اصلاحطلب به خود گرفته بودند- با هاشمی دانست؛ یعنی اگر در گذشته ایشان انتقادهایی به صورت عمومی مطرح میکردند و احتمالا از ترس عواقب انتقاد از هاشمی سعی میکردند قدری پردهپوشی کنند، بعد از پیروزی خاتمی هاشمی را به عنوان مهمترین هدف تخریبی خود معرفی کردند تا در پی آن رویارویی در کتابها، مقالات و سخنرانیهای خود لقب عالیجناب سرخپوش و پدرخوانده را به هاشمی نسبت بدهند. ابراهیم اصغرزاده چندی پیش در گفتوگویی به ذکر علل اختلافات گسترده طیف چپ با هاشمی پرداخت و گفت: «امنیتیشدن فضاهای فرهنگی و سیاسی و اعمال محدودیت فرهنگی و اجتماعی در دوران آقای هاشمی به قدری شده بود که انتقاد اندک حتی به سیاست اقتصادی دولت تحمل نمیشد. آقای خاتمی از کابینه جدا شد زیرا توسعه سیاسی و فرهنگی اساسا در اولویتهای دولت قرار نداشت... از اخلاف این سیاست تعداد زیادی از نخبگان تبعیدی به حاشیه رفتند و اقشار میانی به صحنه عمل سیاسی و اجتماعی کشانده شدند... در مجلس سوم که من نماینده بودم، آقای هاشمی گفت کابینه من سیاسی نیست و نباید سیاسی باشد. من بر سر انتخاب علی فلاحیان برای تصدی وزارت اطلاعات به آقای هاشمی اعتراض کردم و او گفت فرق فلاحیان با شماها این است که اگر به او بگویم کلاه بیاور، می رود سر می آورد. وقتی تعدادی از نیروهای ملی مذهبی نامه نوشتند و به تصمیمات اقتصادی دولت اعتراض کردند، همه آنها از جمله مرحوم عزت الله سحابی بازداشت شدند. در آن مقطع از آقای هاشمی چرایی این اقدام را پرسیدیم و او در جواب گفت رویشان زیاد شده بود. نگاه امنیتی و محافظه کاری سیاسی ایشان یکسره برخلاف اصلاحطلبی و رفورمی بود که بعدها در دستور کار دولت خاتمی قرار گرفت. آقای هاشمی اعتقادش این بود که مملکت احتیاج به احزاب و مطبوعات آزاد ندارد».
*تقابل چپها با هاشمی در انتخابات مجلس ششم
تقابل اصلاحطلبان چپ با هاشمی را در انتخابات مجلس ششم با میزانی بیسابقه مشاهده میکنیم؛ زمانی که هاشمی رفسنجانی نتوانست در انتخابات آراء لازم برای ورود به مجلس را به دست بیاورد. او متعاقب اعلام نتایج نسبت به نتیجه انتخابات اعتراض کرد که در نهایت با اعتراضش و باطل کردن تعدادی از صندوقهای رأی توانست به عنوان نفر آخر تهران به مجلس راه یابد اما او وقتی با مجلسی سراسر اصلاحطلب مواجه شد، ترجیح داد از سِمت نمایندگی استعفا دهد.
*هاشمی و اصلاحطلبان در انتخابات 84
رابطه اصلاحطلبان و هاشمی تا پایان دولت دوم خاتمی تقریبا به همین شکل ادامه یافت تا آنکه در انتخابات سال84 هم اختلافات ایشان باعث شد اصلاحطلبان با نامزدهای مستقل خود وارد عرصه شوند و هاشمی نیز خودش به تنهایی بیاید. اصلاحطلبان که در دور اول انتخابات شکست خوردند، در رقابت میان محمود احمدینژاد و اکبر هاشمی رفسنجانی، جانب هاشمی را گرفتند اما هاشمی رأی نیاورد و احمدینژاد رئیسجمهور شد. از این مطقع رابطه اصلاحطلبان با هاشمی قدری ترمیم شد تا در انتخابات پر مناقشه88 هاشمی به یکی از حامیان اصلی نامزدهای اصلاحطلب تبدیل شد.
*اختلاف انتخاباتی در سال 92
اصلاحطلبان باور دارند که وفاق میانشان با هاشمی در سال92 به اوج خود رسید، درحالی که شواهد و قرائن چنین حکایتی را نشان نمیدهند. هاشمی در سال92 نامزد انتخابات شد و همه اصلاحطلبان هم از او حمایت کردند اما صلاحیت او از سوی شورای نگهبان احراز نشد. بعد از آن اصلاحطلبانِ چپ و نه حزب کارگزاران تمایل داشتند از محمدرضا عارف که سابقه معاون اولی خاتمی را در کارنامه داشت، حمایت کنند اما به گفته خود اصلاحطلبان، هاشمی بر حمایت از حسن روحانی اصرار داشت تا جایی که گفته میشود هاشمی گفته بود اگر از کسی جز حسن روحانی حمایت شود، حساب خود را از اصلاحطلبان جدا میکند. اصرار هاشمی در نهایت با موافقت خاتمی روبهرو شد و او از همه خواست که از روحانی حمایت کنند. در این میان رویکرد عارف قابل توجه است؛ او نمیخواست از انتخابات انصراف دهد و باور داشت که رأی میآورد و تا پیش از آنکه خاتمی دستور تشکیلاتی به او بدهد، در صحنه حضور داشت تا آنکه خاتمی به او گفت که انصراف دهد. عارف هم در نامهای اشاره کرد که صرفا برای اجرای دستور خاتمی کنار میرود. در نامه انصراف عارف هیچ نشانی از حمایت از روحانی به چشم نمیخورد و بر همه محرز بود که او به نفع حسن روحانی کنار نکشیده است.
*ادامه اختلافات در قالب دوگانه اتحاد-کارگزاران
این گزاره نشان میدهد از ابتدای دولت حسن روحانی میان اصلاحطلبِ چپ با طیف راست اصلاحات بر سر روحانی مناقشه وجود داشت که چنین تفاوت دیدگاهی بازهم ناشی تفاوت دیدگاه با هاشمی داشت. این اختلاف در اوایل دولت اول روحانی به هیچ وجه عیان نبود و همه اصلاحطلبان از روحانی حمایت میکردند تا آنکه با انتقادهای گسترده مردم نسبت به اقدامات دولت روحانی آرامآرام طیف چپ سعی کرد که حساب خود را از روحانی جدا کند. حالا که مشارکتیهای سابق در قالب حزب اتحاد ملت فعالیت میکردند، شاهد دوگانه جدیدی به نام اتحاد-کارگزاران بودیم. اتحادیها با رویکردی نسبتا تند با مسائل مواجه میشدند و حتی برخی از نیروهای آنان در محافل خصوصی طرح عبور از روحانی را مطرح میکردند و کارگزاران به شدت از روحانی حمایت میکرد تا حدی که محمد عطریانفر همین اواخر گفت در واکنش به سخنان سعید حجاریان گفت که ما جنس بنجل و معیوبی به مردم ارائه نکردیم و جایگاه روحانی بیشتر از خاتمی نباشد، کمتر هم نیست.
*تعارض کارگزاران با شورای عالی سیاستگذاری در انتخابات مجلس یازدهم
اتحاد ملت در این سالها توانست تقریبا تمام نیروهای تند مشارکت را در خود جای دهد و به نوعی در فضای سیاسی امروز همان نیروها را در تشکلی جدید دور هم جمع کند و طبیعی بود که این تشکل که ذاتش ریشه در ضدیت با هاشمی دارد، با حزب متوبع هاشمی یعنی کارگزاران در تعارض باشد. این تعارض و تضاد بازهم در انتخابات مجلس یازدهم رخ نمود؛ زمانی که شورای عالی سیاستگذاری با فشار حزب اتحاد و متعاقب ردصلاحیتشدن علی شکوریراد، دبیر کل این حزب در بیانیهای اعلام کرد که اصلاحطلبان هیچ لیستی ارائه نمیکنند و گرچه احزاب آزادند لیستهای خود را بدهند اما نباید هیچ لیستی به صفت اصلاحطلبی ارائه شود. بعد از این بیانیه حزب کارگزاران به سرعت لیست خود را با عنوان «یاران هاشمی» منتشر کرد، لیستی ائتلافی از میان همه نیروهای سیاسی و البته لیستی که افرادش بسیار ناشناس بودند. لیست کارگزاران در انتخابات مجلس هیچ توفیقی نداشت و همه افراد حاضر در آن لیست شکست خوردند.
*تفاوت استراتژی انتخاباتی در 1400
اختلافات طیف چپ اصلاحات(اتحاد ملت) کارگزاران در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو هم به وضوح به چشم میخورد؛ اتحادیها باور دارند که باید تحت هر شرایطی با نیروی کاملا اصلاحطلب وارد انتخابات شد اما کارگزاران باور دارد که در شرایطی همچنان میتوان بر ائتلاف با یک اصولگرای نزدیک به اصلاحطلبان مانند علی لاریجانی ائتلاف کرد؛ گزارهای که اخیرا علیمحمد نمازی، عضو حزب کارگزاران سازندگی در گفتوگو با روزنامه «شرق» مطرح کرد و گفت که کارگزاران اگر مجبور باشد از لاریجانی حمایت میکند.
*تأثیر گسترده اتحاد بر خاتمی
اوج این اختلافات اما با سخنان اخیر فائزه هاشمی در گفتوگو با «خبرآنلاین» به چشم میخورد که گفته است: «کارگزارانی که چندین سال است تقریبا در جریان اصلاحات تصمیمگیر مؤثر نیستند، چگونه میخواهند نقش پدرسالاری را ایفا کنند؟... اینکه کارگزاران نقش پدرسالارانه را در جریان اصلاحات بازی میکنند، درست نیست. جریانی که پدرسالار است حزب اتحاد ملت است که نزدیکترین به آقای خاتمی است. جریان اصلاحات را آقای خاتمی رهبری میکند و ایشان هم بیشتر تحت تأثیر نظرات و افکار این حزب است. مواردی بوده که کارگزاران با آقای خاتمی در موضوعی بحث کردهاند، پیشنهاد دیگری دادهاند اما ایشان بدون منطق آن را قبول نکرده یا منطق ضعیفی داشته که قابل قبول نبوده است. به نظرم اینگونه که میگویید نیست».
این سخنان دختر اکبر هاشمی که در حزب کارگزاران عضویت دارد، نشان میدهد نفوذ اتحاد ملت تا کجاست؛ تا جایی که گویا شخص خاتمی که هنوز با عنوان رهبر اصلاحات مطرح میشود، گوش به فرمان اتحاد ملت است که این موضوع هم میتواند کارگزاران را به حاشیه ببرد و هم بر عمق اختلافات این حزب با اصلاحطلبان چپ بیفزاید.
دیدگاه تان را بنویسید