مشارکت یک شرکت انگلیسی در ترور سلیمانی
شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزبالله لبنان در این مستند که با نام «الرحله الاخیره» پخش شده، میگوید که تنها سیدحسن نصرالله و یک مقام نظامی لبنانی از سفر شهید سلیمانی به بیروت خبر داشتهاند.
نعیم قاسم گفته که برخی سفرهای سردار سلیمانی به صورت ناگهانی بود و تنها چند ساعت طول میکشید. او همچنین به گفتوگوی سال قبل دبیرکل حزبالله با تلویزیون جمهور اشاره کرد که نصرالله در آن گفته بود که دیدارش با سردار سلیمانی کاری نبود و مسائلی برای گفتگو نداشتند: «گویی شهید سلیمانی برای خداحافظی آمده بود.»
ضلع چهارم ترور
قیس الخزعلی، دبیرکل عصائب اهل الحق عراق نیز در این مستند برای اولین بار فاش کرد که در جریان ترور سردار سلیمانی یک شرکت انگلیسی هم نقش داشته است تا همزمان با سخنان سیدحسن نصرالله که از نقش «عربستان- اسرائیل و امریکا» صحبت کرده، مشخص شود که بازیگر چهارمی هم در این ترور نقشآفرینی کرده است. الخزعلی که قبلاً درباره نقش مصطفی الکاظمی، رئیس اطلاعات عراق صحبت کرده بود میگوید: «وضعیت آسمان عراق در آن روزها کاملاً غیرطبیعی بود و امریکاییها به طور گسترده در عراق منتشر شده بودند و کنترل را به طور کامل در دست گرفته بودند. پهپادهای امریکایی و جنگندهها حتی جنگندههای اف۳۵ در بخشهای مشخصی از آسمان بغداد حضور داشتند و به سمت فرودگاه در حرکت بودند.» او در بخش دوم مستند الرحله الاخیره میگوید که شرکت انگلیسی «جی. فور. اس» متهم به رصد تحرکات سردار سلیمانی و ابومهدی و تسهیل عملیات ترور آنها است و این شرکت معمولاً افراد عراقی را استخدام میکند تا برای تحقق اهداف خود آنها را به کار گیرند. برخی اطلاعات نشان میدهد که یک عنصر بشری تحرکات سردار سلیمانی را به این شرکت داده است و یک فرد عراقی نیز که تا این لحظه شناسایی نشده است به این مسئله متهم است. قیس الخزعلی تأکید میکند: شرکت انگلیسی «جی. فور. اس» که امور امنیتی فرودگاه بغداد را برعهده دارد در بخشی از عملیات اطمینان از هدف برای انجام ترور شرکت کرد. وی گفت: روتین فرودگاه بغداد این است که به هنگام نشستن یک هواپیما در فرودگاه شرکت جی. فور. اس باید در یک مکان مشخصی از فرودگاه حضور داشته باشد، اما تنها در آن روز و آن پرواز خودروی این شرکت انگلیسی در مکان خود حضور نیافت بلکه دقیقاً در مقابل راهپله هواپیما و محل پیاده شدن مسافران ایستاد، بنابراین این امر نشان میدهد که این شرکت مسئول انجام این ماموریت شده است.
نامه بدون «سلام» و «بسمالله»
عادل عبدالمهدی، نخستوزیر پیشین عراق در این مستند به نقش سردار سلیمانی در موضوع میانجیگری عراق میان تهران- ریاض اشاره کرده و میگوید: «با ملک سلمان پادشاه عربستان و محمد بنسلمان ولیعهد این کشور دیدار و موضوع را مطرح کردیم. آنها گفتند بسیار خوب ما نامهای برای شما ارسال خواهیم کرد و تو آن را به دست طرف ایرانی برسان.» نخستوزیر پیشین عراق پیام عربستان را پیامی خشک توصیف کرد که فاقد سلام و بسمالله بوده است و افزود: من گفتم ارسال چنین پیامی به ایران سخت است، سعودیها گفتند نخستوزیر عراق پیام ما را ببیند و اگر ملاحظاتی دارد به ما بگوید، من ملاحظاتی که داشتم را برای آنها ارسال کردم و سعودیها نیز پیام جدیدی نوشتند، این پیام دیپلماتیکتر بود، مضامین آن تغییر نکرده بود، اما شکل پیام و برخی کلمات آن تغییر کرده بودند. عادل عبدالمهدی در ادامه گفت: من پیام را به دست سردار سلیمانی رساندم و او نیز گفت ما به این پیام پاسخ خواهیم داد. بعد از آن شهید سلیمانی را دیدم و به او گفتم پاسخی به من ندادید، سردار سلیمانی گفت در سفر بعدی پاسخ ایران را خواهم آورد که آن سفر آخرین سفر بود و سردار سلیمانی در آن شهید شد.
الکاظمی به من زنگ زد
عبدالمهدی در بخش دوم این مستند درباره وقایع منتهی به شهادت سردار سلیمانی میگوید: «تقریباً ساعت یک بامداد بود که اخباری در رابطه با انفجار هواپیمای حامل اشخاص ایرانی در فرودگاه بغداد منتشر شد، شخصی که مرا از خواب بیدار کرد الکاظمی نخستوزیر کنونی عراق بود که با من تلفنی تماس گرفت، ما میدانستیم که سردار سلیمانی میخواهد به عراق بیاید، زیرا من روز بعد آن حادثه ساعت ۸:۳۰ صبح موعد ملاقات با سردار سلیمانی داشتم و قرار بود صبحانه را با هم بخوریم. وی خاطرنشان کرد: الکاظمی زمانی که با من تماس گرفت، گفت که چنین اتفاقی افتاده است، اما شک و شبهههایی وجود دارد که چه کسی در این حادثه شهید شده است. من با سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد تماس گرفتم، آنها نیز اطلاعی نداشتند. تصاویری در شبکههای اجتماعی منتشر میشد، یکی از آن تصاویر انگشتر بود و من به محض دیدن آن فهمیدم که این پیکر شهید قاسم سلیمانی است.»
نوری المالکی، نخستوزیر پیشین عراق هم در این مستند، شهادت سردار سلیمانی را این گونه توصیف میکند: «این اتفاق برای من خیلی دردناک بود، نه بهخاطر اینکه شهید سلیمانی دوست و برادر وفادار و مخلص و خاکی بود بلکه به خاطر این بود که وجود حاج قاسم یک ضرورت بود، زیرا او به دلیل تجربه چالشهای زیادی به یک فرد مجرب و کارشناس تبدیل شده بود و میتوانست اتفاقات را به خوبی پیشبینی کند.»
دیدگاه تان را بنویسید