کبوتربازی مدعیان اصلاحات را رها نمیکند!
استاندار سابق سمنان میگوید: با رفتن ترامپ، تحریمها هم میرود(!)
محمدرضا خباز که سابقه معاونت امور تقنینی در معاونت پارلمانی ریاستجمهوری را هم دارد، ضمن یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: ما به عنوان ایرانی در هر لباسی که هستیم، چه در لباس شهروند، دولتمرد یا نظامی و با هر مسئولیتی که داریم، نباید به تحریکات آمریکا بیفزاییم. چون بدون این حرفها هم آمریکا بهوسیله اسرائیل و کشورهای مرتجع عربی منطقه هم تحریک میشود که انتظار زمین زدن ایران در قبال پولهایی را که پرداختند داشتند. در حقیقت شرایط کنونی مصداق این سخن که «من که دارم میروم، چرا دیگر هولم میدهید؟» است. ترامپ خودش دارد به سمت این کار میرود. ناگفته پیداست که اگر اتفاقی بیفتد با سیلی محکم ما روبهرو خواهند شد، ولی هیچ آدم عاقلی نباید از جنگ استقبال کند. آن هشت سال هم ما دفاع کردیم و آغازگر جنگ نبودیم. جنگ جز خسارت و از بین رفتن زیرساختها ارمغان دیگری ندارد. کما اینکه هنوز برخی خرابیهای دوران صدام که بیش از 30 سال از آن میگذرد باقی است. ضرورت پرهیز از هر اقدام تحریکآمیز تا سپری شدن دوران باقیمانده از ریاستجمهوری ترامپ و پایان سایه نکبتبارش را مورد توجه قرار دهیم تا انشاءالله بتوانیم از زیر بار تحریمها خارج شویم و مردم عزیز کشورمان را از غیرانسانیترین تحریمها که حتی محرومیت از داروی کروناست، نجات دهیم. بنابراین ما به عنوان یک ایرانی نباید کاری کنیم که دشمنانمان همان را آرزو دارند و البته که بیان این سخنان به معنای ترسیدن از جنگ نیست. ما از جنگ نمیترسیم. با پرهیز از بیان سخنان تحریکآمیزی که به جنگ دامن بزند، میتوانیم از این شرایط گذر کنیم تا با بازگشت بایدن به برجام، تحریمها هم یکی پس از دیگری برداشته شود.
یادآور میشود خباز پیش از این هم مدعی شده بود «به حکم عقل باید با بایدن و دموکراتها مذاکره کنیم، چون آنها کبوترند و آرامش دارند»!
تحلیلهای عجیب این نامزد ناکام انتخابات یازدهمین دوره مجلس در حالی است که دموکراتها، رکورددار اعمال تحریمهای ضدایرانی بهویژه تحریمهای موسوم به فلجکننده(قبل از برجام) و آیسا و سیسادا و ویزا پس از اجرای برجام هستند.
مدعیان اصلاحطلبی و اعتدال با همین آرزواندیشیها، 7 سال فرصت طلایی کشور برای خنثی کردن اثر تحریمها را بر باد دادند و تحریمهای چندبرابری را برای کشور به ارمغان آوردند.آقای روحانی اصلاً تحمل حرف مخالف را ندارد
عضو شورای عالی فضای مجازی میگوید آقای روحانی بعد از 7 سال، پاسخی درباره اینکه چرا شبکه ملی اطلاعات را سامان نداد، ندارد.
عزتاله ضرغامی در گفتوگو با روزنامه همشهری درباره نابسامانیهای فضای مجازی و رفتارهای متناقض دولت در این زمینه اظهار داشت: متأسفانه یکی ازاشکالات ما در طول سالهای گذشته این بوده که مسائل سایبری در حوزه سیاسی افتاد. همان صحبتی که اول گفتوگو مطرح کردیم، دو قطبی شد، یعنی آدمها برای اینکه رأی بیاورند طرفدار فضای مجازی شدند و حریف را متهم کردند که آنها ضد فضای مجازی و طرفدار فیلترینگ هستند. اصلا فیلترینگ محل تمیز دادن این خط و آن خط شد. حالا کاری ندارم که آقای روحانی که خودش را طرفدار فضای مجازی میدانست، خودش اصولا مجسمه فیلترینگ است. آقای روحانی اساسا نمیتواند حرف مخالف را بشنود، این را بهخاطر این دعوای اخیر ما که به بیرون از جلسه شورایعالی فضای مجازی کشیده شد نمیگویم. از روز اول که آقای روحانی آن بالا نشست، چه در دولت، چه در شورایعالی امنیت ملی، چه در شورای فضای مجازی و یا شورای انقلاب فرهنگی، ما هر بار حرف منطقی و دلسوزانه زدیم، ایشان ناراحت شد. حالا آقای رحیمپور{ازغدی} مثل من نیست، آقای رحیمپور وقتی دعوا شد دو تا درشتتر گفت و رفت. وی افزود: آقای روحانی که اصلا تحمل حرف مقابل را ندارد، شد طرفدار آزادی و شروع کرد به کوبیدن مخالفانش بهخاطر فیلترینگ، آن وقت یک عده که زندگیشان براساس اعتقاد به فضای مجازی است شدند طرفدار فیلترینگ. بنابراین فضای مجازی رفت داخل سیاست.
ضرغامی در ادامه گفته است: درباره فیلترینگ هم معتقدم اگر ما در این 7سال میتوانستیم مثلا در حوزه پیامرسانها پیامرسان داخلی را با پشتیبانیهای خوب فنی و محتوایی راهاندازی کنیم، اینقدر وابستگی به دیگران نداشتیم. همین اینستاگرام که میتواند در آموزش مثبت باشد، ببینید چه فیلترینگی درباره حاج قاسم سلیمانی میگذارد، ادعای جریان آزاد و دمکراسیاش افتضاح است، مدیریت اینستاگرام حتی حاضر نشد پستی را که من برای زینب سلیمانی گذاشته بودم تحمل کند. زینب تازه ازدواج کرده بود و ما یک جایی با هم ملاقات کردیم. در فضای مجازی یک عده شروع کرده بودند به حرفهای بیربط زدن... من این عکسی را که از زینب داشتم در اینستاگرام منتشر کردم، اینستاگرام به من تذکر داد! نتوانست عکس زینب را تحمل کند و این عکس را حذف کرد! برای مدیریت اینستاگرام بیآبرویی نیست؟ آقای روحانی بعد از ۷ سال که کشور را اداره کرده چه پاسخی دارد برای اینکه شبکه ملی اطلاعات و حداقل این پیامرسانهای داخلی را سر و سامان نداد؟ بله بعضی اتفاقها افتاد و بعضی از دوستان داخل زحمت کشیدند ولی آن طور که باید از روز اول پشتیبانی نکردند. در مقطعی هم همت خوبی شد و پیامرسانهای داخلی بالا آمدند اما فوراً از آسمان طرح جدیدی مثل تلگرام طلایی و موبوگرام آمد.
وی در بخش دیگری از این گفتوگو درباره لایحه بودجه 1400 اظهار داشت: اخیرا من در یک یادداشتی هم نوشتم این بودجه سیاسیترین لایحه بودجه تاریخ ایران است. آقای نوبخت در یک گفتوگویی گفته بودند این بودجه پیام سیاسی به جهانیان است. نقطه مقابل حرف من بود. مهمترین حرف من این بود که اگر شما معتقدید این بودجه پیام سیاسی به دنیا دارد، نظر من عکس است. دنیا باید بداند ما بر اساس روزی 2/3 میلیون بشکه فروش نفت، بودجه را نبستیم و اینطور برداشت نکند که اینها بودجه را بر اساس فروش 2/3 میلیون بشکه بستهاند پس میخواهند پای میز مذاکره بیایند. گفتم اگر شما بودجه را بر اساس روزی ۵۰۰ تا۷۰۰ بشکه میبستید و بر اساس یک محاسبه حداقلی کشور را اداره میکردید، آن وقت آنها برایشان جا میافتاد که ایران برای اداره کشور برنامه دارد و به این فروش نفت دل نبسته است.کارنامه پر از خالی شورای شهر صدای روزنامه اصلاحطلب را درآورد
روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد با کلافگی از عملکرد شورای شهر تهران میپرسد اگر درِ شورا را ببندیم، چه اتفاقی میافتد؟
سردبیر این روزنامه در سرمقالهای به نقد عملکرد شورای شهر اصلاحطلب پرداخت و نوشت: به نظر حقیر عملکرد اعضای شورای شهر تهران ترازوی خوبی برای بررسی سطح و جایگاه سیاسیون است. قطعا از دل این بررسی میتوان به سادگی متوجه شد که چرا مردم ما روز به روز بیشتر نسبت به این قشر بیاعتماد میشوند...بنده قصد ندارم در مورد گرایش سیاسی این 21 نفر اظهارنظر نمایم بلکه صرفا رویکرد آنان محل بحث است. رویکردی که باعث شده راه نقد از این شورا را هموار کند و راه دفاع را دشوار.هرچقدر هم بیشتر به پایان عمر این شورا نزدیک میشویم بیشتر و بیشتر محرز میشود که شورا چیزی در چنته ندارد و از همین رو همواره فرار را بر قرار ترجیح میدهد. یعنی از رسانه گریزان است و صرفا با چند توئیت، کل ماجرا را سمبل میکند. توئیتهایی هم که غالبا توسط ادمینها و کیفکشها روی خروجی قرار میگیرد و چه بسا عضو شورا خود خبر ندارد در مورد فلان موضوع چه موضعی گرفته است!
این رسانهگریزی حتما طبیعی و عادی است زیرا شورای شهر تهران طی 4 سال گذشته کارنامهای برای بیان در رسانهها ندارد. آیا غیر از این است که این شورا فقط توانسته نام چند معبر را تغییر دهد؟ شاید گفته شود اختیارات همخوانی با انتظارات ندارد. اگر چنین است پس 4سال آقایان و خانمها در ساختمان خیابان بهشت چه میکردند و چرا نامه استعفاء ننوشتند؟! یعنی کاری که حجت نظری چند روز پیش انجام داد را وی و سایر اعضا باید همان ماههای نخست عمر شورا انجام داده و جملگی به کارهای سابق خود برمیگشتند!
پذیرفته نیست پس از حضور 4سال در پشت میز و صندلی و آن وعدههای اغواگرایانه حالا در مورد بدیهیترین امور اعضای شورای شهر بگویند: نمیتوانیم و نمیشود.
ریههای مردم پر از سم شده و حداقل انتظار آنان این است که این همه مالیات و عوارضی که پرداخت میکنند و رأیی که 4سال قبل داخل صندوق انداختند یک جا به کار آید. اگر این شورا برای آلودگی هوا توان نظارت ندارد و پاسخی هم برای رسانهها در این خصوص قابل عرض ندارد جز چند توئیت مضحک و بیخاصیت دیگر برای چه دربهای شورا باز است؟! مثلاً همین امروز درب شورای شهر تهران پلمب شود و هزینه بیتالمال آن صرف تجهیز مترو و خرید اتوبوس نو شود بهتر نیست؟حتی اگر خروجی فقط افتتاح یک ایستگاه مترو باشد و یا خرید یک اتوبوس باز هم بُرد با مردم است.جای دولت و مجلس برجاممجلس یازدهم باید پاسخگو باشد؟!
یک وکیلالدوله بیخاصیت و بیحاشیه در مجلس دهم مدعی شد سفره مردم در دوره مجلس جدید کوچک شده است.
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی با اشاره به لایحه بودجه 1400 در مجلس به آفتاب یزد گفت: نمایندگان مدعی مجلس یازدهم که با کلی شعارهای بلندبالا وارد نظام قانونگذاری کشور شدهاند، گزارشی عملیاتی ارائه دهند که در زمینه اصلاح اساسی نظام بانکی کشور، نظام مالیاتها، گمرکی و اداری کشور که منجر به دگرگونی و پویایی آن شده باشد چه کردهاند؟!
وی با محتمل دانستن استقرار دولت اصولگرا پس از انتخابات آینده ریاستجمهوری به دلیل شرایطی که بر کشور حاکم شده است میگوید: «شاید در این وضعیت، مصاحبه امروز من با روزنامه شما و موارد مشابه آن از سوی دیگران بتواند گواهی باشد بر اینکه نمایندگان همین مجلس به دولت بعدی چه رویکردی خواهند داشت و تا چه حد به رفتار مشابه امروز ادامه خواهند داد!؟»
وی با بیان اینکه امروز نان خیلی افراد تاثیرگذار در همین تحریمها و فشارهاست و اصرار دولت برای خروج از فشار تحریم با هر تمهیدی، دکّان اینها را کساد میکند که از تداوم تحریم سود میبرند، میافزاید: شوربختانه امروز نان جمعیت زیادی از این افراد در دور زدن تحریمهاست و دکانشان با تداوم این شرایط میچرخد؛ فارغ از اینکه چه بسیار مردمی که از این وضعیت ناعادلانه رنج و محرومیت میکشند!
جعفرزاده با بیان اینکه نمایندگان مجلس کنونی در قانون «اقدام راهبردی کاهش تعهدات برجامی» برخلاف ادعای خود قصد کاهش تحریمها را ندارند، میگوید: «در سیاستزدگی و شعارزدگی این نمایندگان همین بس که وقتی تحریمها را یکی دیگر اعمال کرد، شما چطور میخواهید آن را کاهش دهید!؟ اگر میخواهید کاهش تعهدات برجامی داشته باشید با صراحت بگویید میخواهیم قانون خروج از برجام را تصویب کنیم، جوانمردانه به مردم بگویید که ما قصد فلان کار را داریم.»
وی با بیان اینکه متاسفانه روز به روز سفره مردم کشور با مختصات و ثروت ایران در حال کوچکتر شدن است، اظهار میدارد: «حال نمایندگان توضیح دهند که آیا سفره مردم در این مجلس در حال کوچکتر شدن است یا مجالس قبلی!؟ امروز تناقضهای اظهار شده که شاخصترین آنها در همین مجلس است که اسم خودش را انقلابی گذاشته، یک راهکار کارشناسی و عملیاتی برای رفاه نسبی مردم هم انجام نداده است!»
اظهارات این نماینده از ابعاد مختلف مخدوش است. نخست اینکه مجلس یازدهم از همان ابتدای کار، اصلاح ساختار بودجه در زمینه واقعی کردن، شفافسازی، عملیاتی کردن، کاهش هزینهها، کاهش وابستگی به درآمد نفت، افزایش پایه مالیاتی و درآمدهای ناشی از آن، اصلاح سیستم بانک و بازنگری در بودجه شرکتهای دولتی را از دولت مطالبه کرد؛ و این موضوع مهمی است که نمایندگان مجلس دهم (امثال ایمنآبادی) باید پای آن میایستادند و نایستادند. در واقع عادت دولت به شلختهنویسی بودجه و سنبلکاری آن، محصول تربیتی است که از کوتاهی اکثریت مجلس دهم پیدا کرد.
ثانیاً اصلاح ساختار بودجه، ضرورتی است که دیگر امکان تأخیر انداختن ندارد و بنابراین مجلس جدید در این زمینه پافشاری میکند. در چنین شرایطی که دولت، لایحهای با کسری بودجه 320 هزار میلیاردی، افزایش هزینههای جاری، کاهش هزینههای عمرانی و... را تقدیم کرده، امثال ایمنآبادی اگر حریت داشته باشند باید از نمایندگان مجلس جدید که شجاعت و درایت مطالبه اصلاح ساختار بودجه را دارند و فضای کار آنها را انجام میدهند، تشکر کنند، نه اینکه تخطئه و تحریف کنند.
ثالثاً کاسبان برجام با شعار برداشتن تحریمها، هفت سال مردم را سرکار گذاشته و فرصتسوزی کردند و بنابراین، آنها هستند که باید توضیح دهند چرا به رغم دادن امتیازات فراوان و ایجاد خسارتهای فراوان برای کشور، تحریمها را برنداشتند بلکه تحریمها از همان دولت اوباما چند برابر شد! در واقع امثال ایمنآبادی اگر اندکی انصاف و ادب و فروتنی داشته باشند، باید شرمنده دروغ از آب درآمدن وعدههایی باشند که از ابتدا هم غیرواقعی بودن آنها برای کارشناسان معلوم بود.
رابعاً بنا بر ادعای حضرات، برجام بنا بوده توافق دوطرفه و معامله طرفینی باشد و نه بیگاری و امتیازدهی یکطرفه. با این وصف، وقتی طرف مقابل تعهداتش را اجرا نمیکند، چارهای جز بازدارندگی متقابل وجود ندارد. قانون مجلس به خاطر دو سال و نیم بدعهدی طرف غربی در نقض تمام تعهداتش، خواستار تعلیق برخی تعهدات ایران شده، تا توازن اجرایی را به توافق برگرداند. امثال آقای جعفرزاده در این ماجرا، طرف منافع ملی ایران هستند یا نانخور آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان، که درست همانند آن چهار دولت، ابراز ناخرسندی و عصبانیت میکنند؟
خامساً کوچک شدن سفره مردم، شاهکار مدیریت «برجام و دیگر هیچ» دولت که 7 سال بهترین فرصتهای درونزای اقتصادی و دیپلماسی اقتصادی غیر غربی را پای آرزواندیشی نسبت به غرب سوزاند. تحمیل رکود و تورم به اقتصاد از جمله در بخشهای پیشرانی مثل مسکن و خودرو و کشاورزی و...، وابستهتر کردن اقتصاد به درآمد نفتی، کاهش شرکای تجاری ایران، کوتاهی در حمایت از تولید و صادرات، اتخاذ سیاستهای ضد شفافیت و مسبب قاچاق (حذف کارت سوخت، ایرانکد، شبنم و...)، کوتاهی در تأمین و اخذ مالیات از فعالیتهای غیرمولد و اقشار پردرآمد و پرمصرف و... مسئولیتهایی بود که دولت میتوانست از طریق آنها به اقتصاد سامان داده و قدرت خرید مردم را حفظ کند. اما عملاً در این دوره با کاهش ارزش پول ملی، افزایش تورم و افزایش ضریب جینی (شکاف طبقاتی) روبهرو شدیم. این کارنامه اسباب شرمندگی همه آنهایی است که مدعی بودند بدون همت برای اقتصاد مقاومتی (فعالیت درونزا) و صرفاً خوشخیالی و اعتماد به غرب، میتوان چرخ اقتصاد را چرخاند و مردم را چنان از درآمد سرشار کرد که از پول یارانه بینیاز شوند!!
دیدگاه تان را بنویسید