بایدن شخصا به برجام ورود کند
آرمان ملی: سخنگوی دولت هفته گذشته از آغاز فرآیند تولید اورانیوم با غنای ۲۰ درصد خبر داد و عنوان کرد که فرآیند تزریق گاز شروع شد و اولین محصول اورانیوم غنی شده UF۶ به دست خواهد آمد.

اقدامی که به دنبال مصوبه مجلس شورای اسلامی محقق شد. اخیرا مجلس شورای اسلامی در چارچوب گامهای کاهش تعهدات هستهای در پاسخ به روند اقدامات خصمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و همراهی کشورهای اروپایی با آن، طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را به تصویب نهایی رساند. اتفاقی که برخی آن را پاسخی مناسب در قبال رفتارهای اروپا و آمریکا دانسته و برخی نیز بر این باور هستند که این اقدام منجر به بحرانیتر شدن اوضاع میشود. هرچند دولت با وجود نارضایتی از این طرح آن را اجرا و مکررا عنوان کرد که مصوبه مجلس ایران را عملیاتی کرده است اما باز هم به نظر میرسد این طرح دستان دولت را بسته و هزینههای زیادی را به کشور تحمیل میکند. اقدامی که در بحبوحه تحولات مهم جهانی از جمله ناآرامیهای آمریکا رقم خورد و یک معادله چند وجهی در روابط ایران و آمریکا و در خصوص برجام شکل داد. در راستای بررسی این مساله «آرمان ملی» گفت و گویی با محمد حسین ملائک، سفیر پیشین ایران در سوئیس داشته است که در ادامه میخوانید.
رسیدن غنیسازی اورانیوم به سطح 20 درصد منجر به تهدید ایران و بحرانی شدن وضعیت در عرصه سیاست خارجی میشود؟
طرح اقدام راهبردی مجلس یازدهم برای لغو تحریمها که به قانون تبدیل شد در واقع با هدف بحرانی کردن شرایط و به زعم نمایندگان خروج از مدار باخت فعلی که هم تحریمها وجود دارد و هم ایران تعهدات هستهای خود را رعایت کرده است طراحی شده، بنابراین باید منتظر بحران بود و دید که چگونه دیپلماسی میتواند محیط را به شرایط مذاکره تبدیل کند. موضوع غنیسازی تا سطح 20 درصد به خودی خود اهمیتی ندارد زیرا قبلا هم ایران توانایی تکنولوژیک خود را برای حصول به چنین نتیجهای نشان داده است. در گذشته تمام تلاش غرب بر این بود که ایران این تجربه را بدست نیاورد. از طرفی انبار کردن اورانیوم غنی شده 20 درصد نیز اهمیت ندارد، اگر آمریکای بایدن تصمیم گرفته باشد به برجام بازگردد. براساس گفتههای شخص جو بایدن او در نظر دارد که به شرایط اولیه برجام برگردد اما مشاورین او نظرات دیگری تاکنون داشتهاند. با فرض اینکه نظرات بایدن جاری شود ایران در اینجا ضرر کرده و یک امتیاز به نفع آنها خواهد بود چون ایران هزینه بیفایدهای برای به کار انداختن سیستمی که نمیخواهد یا نمیتواند بهدلیل تعهدات برجامی از آن استفاده کند، بر خود تحمیل کرده است. اگر آمریکای بایدن به هر دلیلی به برجام برنگردد و مذاکراتی بین طرفهای این معامله صورت نپذیرد و کار به تخاصم بیشتر بین طرفین بکشد آن وقت ایران باید تصمیم بگیرد که به چه منظوری اورانیوم 20 درصد را تولید یا انبار میکند. اینجا نکتهای است که طراحان مجلس نمیتوانند به آن پاسخ مناسبی دهند. به چه دلیل این هزینه هنگفت را بر خود تحمیل کردیم؟ چرا ایران برای حفاظت از برنامههای خود باید به زیر کوهها برود؟
ایران چگونه بـــاید این عرصه را مدیریت کند تا وضعیت بحرانی نشود؟
این امر تا حدودی سخت است زیرا طرح مجلس برای تولید بحران تنظیم شده است که به نظر من از اول اشتباه بود. باید اجازه داده میشد که دولت جدید آمریکا مستقر شود سپس اقدامی صورت میگرفت. شاید نظر نمایندگان مجلس این بوده که ما تهدید میکنیم اگر آمریکا به برجام برگشت می توان گفت که با قدرتمندی توانستیم کار را پیش ببریم. اگر هم آمریکا انعطاف نشان نداد که باز هم شرایط مثل وضع فعلی است و ما توانستهایم از برجام محدود کننده عبور کنیم. سوالی که مطرح میشود این است خوب که چه شود؟ اما در حال حاضر با دو سئوال روبهرو هستیم. نخست این است که اساسا برنامه هستهای را برای چه میخواهیم؟ سئوال دوم این است که برنامه محدود هستهای را با چه هدفی دنبال میکنیم؟ آنچه که حائز اهمیت است این است که برجام توانست کشور را از سئوال اول عبور داده و جواب قابل قبولی برای همه دنیا غیر از رژیم صهیونیستی تامین کند. حال اگر مجلس دوباره بخواهد برگردد به سئوال اول شرایط را بسیار پیچیده خواهد کرد.
احتمال خرابکاری ترامپ در دوهفته آینده علیه ایران تا چه میزان است؟
ترامپ به گواهی مشاورینش مرد لحظههاست و هیچ اصولی بر رفتارش حاکم نیست. خصوصا وقتی از جیب کل ملت آمریکا قرار است هزینه کند. با پشتوانه نیمی از جمعیت آمریکا که به وی رای دادهاند علیالاصول برای خود ادعاهایی خواهد داشت، اما بیشتر طرفدارانش حول مسائل داخلی آمریکا طرفدار او هستند و تعداد کمی علاقمند به درگیری با ایران و هر نوع ضربه بیمنطق به عنوان انتقام گیری و یا وارد کردن خسارت بر ایران هستند. بنظر من دور از انتظار است که این عده بتوانند نظام سیاسی آمریکا را گروگان نظرات خود کنند و اقدامی نظامی علیه ایران انجام دهند. اگر برفرض، اقدامی از طرف ایران مستمسکی به آمریکا بدهد که وادار به واکنش نظامی علیه ایران شود واکنش متقابل ایران و وسعت آن قطعا منطقه را هم درگیر خواهد کرد.
بایدن پس از روی کار آمدن چه خواهد کرد؟
از آقای بایدن تا 21 ژانویه هیچ انتظاری نباید داشت و بعد از آن نیز میراثدار آن چه به وی به ارث رسیده است خواهد بود. برجام با وجود اینکه یک مساله بینالمللی است، اما در آمریکا به یک مساله داخلی بدل شده است. اختلافاتی که میان گروهها و جریانهای سیاسی در داخل آمریکا وجود دارد، یکی از موضوعاتش برجام است. تحولات چند روز اخیر کنگره نیز نشان داد که شکاف در داخل آمریکا بسیار زیاد شده است و جامعه آمریکا به شدت دو قطبی شده است و بعید به نظر میرسد که بتوانند از این وضعیت طی یک یا دو سال آینده به این راحتی عبور کنند. در این میان حتی ممکن است وضعیت جدیدی برای حزب جمهوریخواه ایالات متحده بهوجود آید. ممکن است ریزشهایی صورت گیرد و یک حزب جدید از آن انشعاب پیدا کند و جمهوری خواهان متفرق شوند. همه این امور در صحنه آمریکا وجود دارد و این امر سبب میشود تا برجام جز اولویتهای دولت بایدن نباشد. او مجبور است بیشتر وقت خود را صرف داخل آمریکا کند تا از این مرحله عبور کنند اما در این میان شاهد بودیم که دونالد ترامپ مساله ایران را به مشاورین خود واگذار کرده بود تا آن را حل و فصل کنند که به نحوی نمایندگان رژیم صهیونیستی بودند در صورتی که بعید به نظر میرسد بایدن مساله برجام را به مشاوران خود واگذار کند هرچند که آنها را قبول داشته باشد. بایدن این حساسیت را دارد که خود کنترل برجام و رایزنیهای آن را به دست گیرد اما جز اولویتهای او نیست. بایدن به علت تاثیر بیشتری که چین دارد مجبور است در عرصه سیاست خارجی خود در ابتدا به مساله چین رسیدگی کند و در مرحله بعد به رابطه خود با اروپا سر و سامان دهد و در مرحله سوم به سراغ خاورمیانه آید و به ایران و برجام رسیدگی کند. با این وضعیت که برای حزب جمهوریخواه بهوجود آمده بعید است بتواند با همین شکل ادامه حیات داشته باشد و باید در درون خود تغییراتی ایجاد کند و احتمال بهوجود آمدن یک حزب دیگر نامحتمل نیست. حزب جمهوریخواه در درون خود فراکسیونها و گروههای بسیاری دارد که اجماع این گروهها و فراکسیونها است که منجر به یک نامزد میشود که برای نمونه امروز دونالد ترامپ است. دونالد ترامپ هرچه امروز دارد از جمهوری خواهانی است که علیه آنها صحبت میکند. ترامپ میتواند داشتههای خود را از حزب جمهوری خواه خارج کند و یک تیم جدید و یک جریان جدید ایجاد کند. این نیز تحولی جدی در عرصه سیاسی آمریکا است که در ماههای آینده احتمالا درگیر آن خواهند بود.
جزئیات نحوه رویارویی بایدن با ایران به چه شکل خواهد بود؟
در 3 ماه آینده تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال نخواهد شد. شاید در این میان برخی تحریم ها نیز برداشته شود تا مقدمات مذاکره آغاز شود. در فاز اول و دوم ایالات متحده از ایران درخواستی نخواهد کرد. آنها میدانند که خیلی به ایران بدهکار هستند. در این مراحل ابتدایی ممکن است با آزادسازی برخی داراییهای ایران موافقت کنند تا واکنش ایران را مشاهده کنند و اگر ایران باز هم رفتار سختی داشت ممکن است یک انعطاف دیگر از خود نشان دهند. همه این موارد برمیگردد به اینکه ایران در مذاکرات چگونه عمل کند و چه کسی آنها را هدایت کند. اگر تیم گذشته مقرر باشد که به رایزنی بپردازد، در داخل کشور با مشکلاتی مواجه خواهیم شد زیرا برخی جناحها در داخل کشور این امر را بر نمیتابند.
تحولات داخلی ایران بر این عرصه چه تاثیراتی خواهد گذاشت؟
اگر جریان اصلاحطلب با یک توان خوب وارد عرصه شود و برای مثال آقای علی لاریجانی به عنوان رئیسجمهور آینده انتخاب شود، و مقرر شود که این تیم مذاکره کننده فعلی نیز در آن برهه زمانی در عرصه سیاست خارجی عمل کند شاهد تنش داخلی خواهیم بود. این امر بیزمینه نیست. در این روزها تنشهایی جدی میان مجلس و دستگاه دیپلماسی ایران وجود دارد. باید برخی جناحها را قانع کرد تا بازی را در عرصه سیاست خارجی بر هم نزنند و در این راستا باید فعالیتی جدی صورت گیرد. همه این اما و اگرها در صورتی است که اگر یک شخصیت اصلاحطلب و یا نزدیک به اصلاحطلبان به عنوان رئیسجمهور انتخاب شود اما اگر از جناح مقابل شخصی رئیسجمهور شود به طور کلی قضیه فرق خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید