در بازار سکه چه خبر است؟
در بازار سکه چه خبر است، بازیگران چه نگاهی به آینده دارند؟ اکثرا میگویند تا خرداد ۱۴۰۰ خبری نیست. دلالان با احتیاط خرید میکنند چرا؟ همه ترسیدهاند.
همه بازارها خلوت شدهاند. کافی است یک بار در قلب تهران قدیم چرخ بزنید از بازار بزرگ گرفته تا سبزه میدان. «خبری نیست» کلید واژه اصلی سخنان فعالان ان است. بازاری که تا دو ماه قبل در آن جای سوزن انداختن نبود حال از عرش به فرش آمده است. معامله گران سبزهمیدان تا تا نیمه آبان میدان داری میکردند هر روز قیمت بالا میبردند و برای فروش طاقچه بالا میگذاشتند اما اکنون منعطف تر شدهاند گاهی تخفیف میدهند بلکه رونق به کسب و کارشان بیاید. از نیمه آبان کار انها کساد شد.چرا؟ خود میگویند.
کم حرف تر از بازار ارز
به سبزه میدان که سر بزنید فاصلهگذاری اجتماعی را بیش از هر جای دیگر مشاهده میکنید. این فاصلهگذاری حاصل احتیاط نیست تاوان رکود است دلالان بازار سکه از دلالان بازار ارز کم حرف تر هستند و هر دو بازاریها همسایه کم تر سخن میگویند. بازار بسیار کساد بود. مغازه دارها دور هم جمع شده بودند و از انتخابات امریکا تا انتخابات پیش روی ایران در حال صحبت بودند. گویا تمام تار و پود اقتصاد به مسائل انتخاباتی گره خورده است. قیمتها در بازاریهای سکه ثابت و مبلغ ۹ میلیون ۸۰۰ هزار تومان برای خرید و ۱۰ میلیون تومان برای فروش بود. این عدد دائما در حال نوسان بود ولی بازار خلوت تر از آنی بود که برای فروشندگان اهمیتی داشته باشد.
طلا هم مثل سکه بازارش سوت و کور بود. بعد از مدتی بالاخره یک طلافروش را یافتم که در حال معامله بود. انگشتری به وزن ۵.۶۴۰ گرم را به قیمت ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان فروخت: از قرار گرمی ۱ میلیون و ده هزار و ششصد و سی و هشت تومان.
از بازار طلا به سبزه میدان رفتم. گرمای افتاب هم نتوانسته بود یخ بازار را آب کند. بازار شل و به شدت راکد بود. رکودی که از چند روز پیش آغاز شده بود و کماکان ادامه داشت.
از نخستین دلال قیمتها را جویا شدم، با کمی شکایت از اوضاع بازار گفت: (بازار خیلی نوسان داره اگه دلار و سکه داری بیا معامله کنیم). من از بورس شکایت کردم گفتم مبلغی در بورس سرمایهگذاری کردم گفت: (من اینجام هر روز مردمی میان که اینو میگن، اوضاع خوب نیست، همه ترسیدن هم خریداران هم فروشنده ها، حتی ما نمیتونیم با هرکسی معامله کنیم). علت را جویا شدم. در پاسخ طفره رفت اما گفت: (دیگه کسی به کسی اعتماد نداره). (حدس من این بود که شاید طرح جمع آوری دلالان مدنظر او بود). از او درمورد آینده بازارها پرسیدم گفت: «هیچی غیر ممکن نیست من حتی احتمال میدم قیمتها رشد کنه، اگه مایلی صبر کن»
کمی بعد دلال دیگری را دیدم، او بیش از قبلی سر بحث را باز کرد، گفتم: (دلار چند؟ گفت چندتا داری؟ از من میشنوی همین الان این و آب کن بقیشم نگه دار). علت را جویا شدم گفت: (هیچی مشخص نیست، ممکن دلار تا ۱۴ هزارتومان هم کاهش پیدا کنه، اگر سقوط کرد لااقل نصفشو الان رد کردی. گفتم خب شاید صعودی شد، گفت بعید میدونم اما شاید بعد عید خبری بشه،
از بورس گلایه کردم گویا او هم شاکی بود. گفت: ملت رو بدبخت کردن، هیچی به هیچی، اصلا چیزی مشخص نیست، به خدا طوری شده دلال به دلال هم اعتماد نداره، الان بیاعتمادی خیلی توی بازار موج میزنه.
در همین میان مرد میانسالی به بحث ما وارد شد، دلال کمی گفت و بعد سکوت کرد، مرد پرسید: آقا سکه چند میخری؟ دلال چند ثانیهای مرد را برانداز کرد و در کمال تعجب گفت: اقا من معامله نمیکنم ( احساس کردم ترسید)
بعد از آن یک نفر دیگر آمد، قیمت دلار و سکه را جویا شد، دلال گوشیاش را چک کرد و پاسخ داد(در کمتر از ۱۵ دقیقه دلار در حدود ۰.۵ درصد و سکه را هم حدود ۲ درصد پایین تر قیمت داد.
در مجموع بازار خلوت و به گفته دلالها روند روزهای اخیرش را در پیش گرفته و هیچ گونه پیشبینی هم امکانپذیر نیست، در این سردرگمی با یک مویز گرمیشانن میشوند و با یک غوره سردی شان. در جواب که این اوضاع تا چه زمانی ادامه دارد: اکثرا پاسخ میدهند: شاید خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه تان را بنویسید