منهای قالیباف و رئیسی؛ آیا باید منتظر یک اتفاق غیرمنتظره باشیم؟
اما و اگر ها درباره کاندیداتوری رئیسی و قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ادامه دارد و این امر جریان اصولگرا را با چالشی جدی مواجه کرده است.
شمارش معکوس برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری تقریبا شروع شده و فرصت زیادی باقی نیست. جریانهای سیاسی، اما علیرغم فعالیتهای انتخاباتی گسترده تمایلی به شفافسازی درباره تصمیم نهایی خود ندارند. اینکه هنوز به نتیجه نرسیده و تصمیمگیری را به دقیقه نود موکول کردهاند یا اینکه مایل هستند چراغ خاموش حرکت کرده و دست خود را برای رقیب رو نکنند، معلوم نیست، اما آنچه تا اینجای کار مشخص شده حجم گستردهای از بلاتکلیفی و ابهام است.
مشخصا در جریان اصولگرا چالشهای بسیاری در کار است از دوراهی شورای ائتلاف و شورای وحدت گرفته تا احتمال ورود کاندیداهای قدری که حضورشان همه معادلات را برهم میریزد.
ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف که هر یک در راس یک قوه نشستهاند، همان دو کاندیدایی هستند که ورود یا عدم ورودشان به این کارزار نقش تعیین کنندهای دارد. به باور تحلیلگران ورود رئیسی بیش از قالیباف اثربخش است و میتواند موجب اجماع اصولگرایان شود. ورود وی به انتخابات، اما نامعلوم است و تاکنون بارها و بارها در این باره حاشیهسازی و فضاسازی شده است. مثلا یک بار گفته شد که او منع شده و یک بار هم یک کانال تلگرامی اصولگرا از دیدار وی با مقامات عالی و کسب اجازه برای کاندیداتوری خبر داد! این خبر البته خیلی زود از سوی یکی از رسانههای نزدیک به رئیس قوه قضاییه یعنی رجانیوز تکذیب و تاکید شد که او پیش از این بر عدم کاندیداتوری در انتخابات تاکید کرده است.
ورود قالیباف به رقابتهای خرداد ۱۴۰۰ نیز اگرچه به اندازه ورود رئیسی اثرگذار نیست، حائز اهمیت است. درباره احتمال کاندیداتوری وی نیز بحثهای زیادی مطرح است و به طور مشخص رسانههای اصلاحطلب او را یک کاندیدای قطعی میدانند. چنانچه هر موضعگیری، اقدام، نظارت، سفر و ... از سوی وی انتخاباتی تلقی میشود. در این بین، اما برخی هم نه آورده و به عدم کاندیداتوری تشویق میکنند. مشخصا برخی از نمایندگان مجلس معتقد هستند که او بعد از راهیابی به مجلس و تصدی پست ریاست باید به رای اخذ کرده از مردم وفادار مانده و در همین جایگاه بماند نه اینکه هیات رئیسه مجلس را پل کرده تا به هدف خود یعنی ریاست جمهوری برسد.
حال اگر فرض کنیم که هر دو این چهره اصولگرا در انتخابات آتی حضور نداشته باشند و به پایان رساند ماموریت خود را در اولویت قرار دهند، با ابهامات بسیاری در این انتخابات مواجه خواهیم شد. دلیلش نیز روشن است. جریان اصولگرا منهای قالیباف و رئیسی به اندازه دانههای تسبیح کاندیدا دارد و هیچ یک آن قدر که به پاستور راه یابد جدی به نظر نمیرسد.
سعید جلیلی
جلیلی شاید جدیترین گزینه اصولگرایان بعد از رئیسی و قالیباف باشد. برخی معتقد هستند که رای رئیسی به سبد او خواهد ریخت، اما برخی نیز اعتقاد دارند که کاندیداتوری یا عدم کاندیداتوری قالیباف در شانس پیروزی وی اثرگذار است. ضمن اینکه او پیشتر در امر انتخابات شانس خود را آزموده و شکست خورده است.
حسین دهقان
حسین دهقان یکی دیگر از اصولگرایان است که از مدتی قبل تکلیف خود را با این انتخابات روشن و صراحتا اعلام آمادگی کرده است. از مصادیق کاندیدای نظامی است و به خاطر تردیدهایی که درباره ریاست جمهوری یک نظامی وجود دارد، میتوان پیشبینی کرد که او چالش سختی در پیش داشته باشد.
عزت الله ضرغامی
ضرغامی نیز خود را در قد و قواره ریاست جمهوری دیده و میکوشد تا با اتخاذ مواضع و رویکردهای متفاوت از سالهای مسئولیتش در صداوسیما نظر افکار عمومی را جلب کند. اما پشتوانه حزبی و جریانی ندارد و به نظر نمیرسد که بتواند در کارزار ۱۴۰۰ خودنمایی چندانی کند.
محسن رضایی
محسن رضایی گویا آماده ورود به رقابتهای انتخاباتی شده و میگویند که جدی است.
رستم قاسمی
رستم قاسمی وزیر نفت احمدینژاد نیز انگار قصد کاندیداتوری در انتخابات پیش رو را دارد. برخی معتقدند که بخشی از احمدینژادیها و پایداری از وی حمایت میکنند، اما موفقیت در این انتخابات به این راحتیها هم نیست چراکه او در این رقابت غیر از گزینههای اصولگرای و اصلاحطلب و مستقل باید با گزینههای احمدینژادی مثل علی نیکزاد نیز رقابت کند.
پرویز فتاح
اگر چه بعد از آن مصاحبه جنجالی و عذرخواهی او از کسانی درباه اشان افشاگری کرده بود گفتند او دیگر اقبالی برای انتخابات پیش رو ندارد اما برخی نشانه ها حکایت از احتمال ورودش به انتخابات دارد.
علی نیکزاد
از میان چهره های نزدیک به محمود احمدی نژاد می گویند کار نیکزاد از سایرین برای نامزدی بیشتر است. او که اکنون در پارلمان حضور دارد محل بحث رسانه ها و برخی محافل سیاسی است . اکثریت اما می گویند احمدی نژاد کارتش را برای کسی غیر از خودش خرج نمی کند.
دیدگاه تان را بنویسید