دبه جو بایدن با بازی «اول تو»
آمریکا بعد از نقض عهدهای متعدد در دوران حضورش در برجام چه در زمان اوباما و چه ترامپ، اردیبهشت سال 97 رسما از برجام خارج شد و در طول 33 ماه گذشته سنگین ترین تحریم های تاریخ را علاوه بر تحریم هایی که برجام لغو یا متوقف کرده بود، علیه جمهوری اسلامی اعمال کرد اما حالا که دولت جدید با تبلیغات فراوان و ادعاهایی مبنی بر بازگشت به برجام و رفع تحریم ها روی کار آمده، بنای ناسازگاری گذاشته تا همچون تجربه تاریخی چهار دهه پس از انقلاب بار دیگر به مردم و مسئولان ایران اثبات کند که نمی توان روی او حساب کرد و تعهد و حرفش را جدی دانست، هر چند در رفتارهای تبلیغاتی اش ممکن است برخی تحریم ها را هم لغو کند. این روزها تیم سیاست خارجی بایدن به سرپرستی بلینکن وزیر خارجه جدید واشنگتن در اظهاراتی طلبکارانه و غیرمنطقی تصریح کرد که برای رفع تحریمهای ایران ابتدا این تهران است که باید به همه تعهدات برجامی اش بازگردد و بعد از تایید آمریکا و آژانس، آمریکایی ها ضمن مشورت با دوستانشان تصمیم می گیرند به برجام برگردند که عملا زمان زیادی هم خواهد برد.
به نظر می رسد بازی جدید آمریکایی ها در قبال ایران را باید به بازی «اول تو» تعبیر کرد. در حالی که پاسخ جمهوری اسلامی ایران در این موضوع با منطقی قوی این بوده که بدون رفع همه تحریم ها (اعم از تحریم های برجامی، تحریم هایی که ترامپ اعمال کرده و تحریم هایی که با برچسب های جدید خلق شده اند) هیچ کدام از اقدامات خود در چارچوب پنج گام کاهش تعهدات برجامی و قانون اخیر مجلس موسوم به اقدام راهبردی برای رفع تحریم ها را کنار نخواهد گذاشت. رهبری انقلاب اسلامی نیز در 19 دی امسال تاکید کردند که اگر آمریکایی ها همه تحریم ها را رفع کنند، آن گاه بازگشت آمریکا به برجام معنا خواهد داشت. در همین زمینه یک منبع آگاه به خراسان گفت که تصمیم قطعی و یکپارچه در سطوح بالای نظام این است که تا زمان رفع همه تحریم ها، ایران هیچ اقدامی در خصوص تغییر مسیر هسته ای خود انجام نمی دهد و اگر این مسیر به همین شکل ادامه یابد قطعا در 21 فوریه (3 اسفند) ایران همه بازرسی های فرا پادمانی خود اعم از پروتکل الحاقی و برجام را نیز کنار خواهد گذاشت. این معنی دیگر همان حرفی است که روحانی گفت؛ مبنی بر این که توپ این بازی اکنون در زمین آمریکاست و آن ها هستند که اگر خواهان بازگشت به برجام اند باید تحریم های ایران را رفع کنند. منطق ایران چیست؟ اما چرا می گوییم خواسته آمریکا که ابتدا ایران اقدامات خود را برگرداند، طلبکاری و غیرمنطقی است؟ در واقع روند پنج سال گذشته اجرای برجام و 33 ماه خروج ترامپ از برجام نشان می دهد که جمهوری اسلامی به رغم نقض عهدهای متعدد دولت های اوباما و ترامپ، تا زمانی که ترامپ رسما از برجام خارج نشد، به همه تعهدات خود پایبند بود و گواهی این پایبندی نیز 15 گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی است. تهران حتی پس از اردیبهشت 97 که ترامپ رسما از برجام خارج و تحریم های سنگین به مرور اعمال شد نیز در مقابل این نقض فاحش برجام واکنشی نشان نداد و صرفا به اعتراض و اعلام آمادگی برای همکاری با دیگر طرف های برجام پرداخت. حتی به بیانیه 11 ماده ای اروپا برای اجرای برجام در غیاب آمریکا که تیر 97 منتشر شد نیز امید بست. ناتوانی یا تمایل اروپایی ها به اجرای برجام و رفع اثر از تحریم های واشنگتن فشار زیادی به ایران آورد اما کشورمان همچنان تعهدات هسته ای خود را زیر پا نگذاشت تا این که در اردیبهشت 98 یعنی یک سال پس از خروج از برجام، ترامپ در یک دستور اجرایی آخرین معافیت های خرید نفت از ایران را نیز تمدید نکرد و به قول خودش صادرات صفر نفت ایران را استارت زد. از آن زمان بود که ایران نیز بر مبنای بندهای 26 و 36 برجام اعلام کرد که به صورت گام به گام تعهدات برجامی خود را کاهش می دهد. کشورمان حتی در این مرحله بین هر گام خود دو ماه فاصله انداخت و کار کاهش تعهداتش تا دی 98 به طول انجامید تا این که جمهوری اسلامی در پنجمین گام خود اعلام کرد که دیگر هیچ محدودیت فنی هسته ای را نمی پذیرد. حال سوال این است، وقتی دولت آمریکا در زمان خود اوباما به عنوان دولتی که به توافق برجام افتخار می کرد و آن را میراث مهم سیاست خارجی خود می دانست آن را به طور کامل اجرا نکرد، اکنون و بعد از این تجربیات تلخ و نقض عهدها چگونه ایران می تواند صرفا به امضای بایدن برای بازگشت به برجام دلخوش باشد؟ بازگشتی که البته امکان استفاده از مکانیسم ماشه یعنی برگرداندن تمام تحریم های شورای امنیت را هم برای طرف آمریکایی فراهم می آورد.در حقیقت ایران در همان زمان و تاکنون نیز خود را همچنان متعهد به اجرای برجام اعلام کرده و می کند و اقدامات خود را ذیل بند 26 و 36 برجام می داند. در بند 26 به صراحت آمده است: «ایران اعلام کرده که تحمیل تحریمهای جدید مرتبط با هستهای را به منزله مبنایی برای توقف کلی یا جزئی اجرای تعهدات خود وفق این برجام، تلقی خواهد کرد». همچنین در بند 36 می خوانیم: «چنان چه ایران معتقد باشد که هر یک یا کلیه گروه 1+5 تعهدات خود را رعایت نکرده اند، ایران میتواند موضوع را به منظور حل و فصل به کمیسیون مشترک ارجاع کند... چنان چه موضوع کماکان به نحو مورد رضایت طرف شاکی فیصله نیافته باشد و طرف شاکی معتقد باشد که موضوع، مصداق «عدم پایبندی اساسی» است، آن گاه آن طرف میتواند موضوع فیصله نیافته را به عنوان مبنای توقف کلی یا جزئی اجرای تعهداتش وفق برجام قلمداد کند». این مسئله حتی در بند 37 که به نوعی پایان کار برجام و بازگشت قطعنامه شورای امنیت است نیز به چشم می خورد و نوشته شده است: «ایران بیان کرده است که چنان چه تحریمهای جزئی یا کلی مجدد اعمال شوند، ایران این امر را به منزله زمینهای برای توقف کلی یا جزئی تعهدات خود وفق این برجام قلمداد خواهد کرد».اقدامات کاهش تعهدات هسته ای ایران در حد همان پنج گام و به صورت محافظه کارانه تا آذر امسال نیز ادامه داشت اما طرف های مقابل در برابر خواست منطقی ایران برای رفع تحریم ها اقدامی نکردند و در سخت ترین شرایط شیوع کرونا نیز حاضر به کاهش فشارها نشدند تا این که در 13 آذر امسال، مجلس شورای اسلامی باز هم در ادامه اجرای بندهای 26، 36 و 37 برجام طرحی تصویب کرد با عنوان «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران». این طرح که از سوم دی لازم الاجرا شده در واقع توسعه پنج گام گذشته ایران است به گونه ای که غنی سازی 20 درصد، نصب هزار ماشین IR2M، زنجیره 164 تایی IR6 و... در آن آمده است. مهم ترین فرق این قانون با گام های قبلی ایران مربوط به بند 6 آن است که گفته شده: اگر با گذشت دو ماه از لازم الاجرا شدن قانون، 1+4 تحریم های هسته ای و غیر هسته ای ایران را برندارند، دولت ایران موظف است کلیه نظارت های فراپادمانی را کنار بگذارد. هر چند ایران این قانون را در جهت احیای برجام بیان کرده اما به نظر می رسد با این اقدام عملا هیچ کدام از بندهای مندرج در برجام از سوی ایران رعایت نخواهد شد و ما با برجامی روبه رو خواهیم بود که از سوی هیچ کدام از طرف ها محترم شناخته نمی شود. پنجره ای در حال بسته شدن مجید تخت روانچی نماینده دایم کشورمان در سازمان ملل خطاب به دولت جدید آمریکا گفت، پنجره فرصت برگشت به برجام در حال بسته شدن است. به نظر می رسد اشاره تخت روانچی به همین بند 6 قانون مجلس مبنی بر اجرا نشدن نظارت های فراپادمانی آژانس باشد، اقدامی که می تواند باعث اوج گرفتن دوباره ترس همیشگی غرب از برنامه هسته ای ایران و حرکت آن به سمت یک برنامه نظامی باشد. البته جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده به لحاظ شرعی و قانونی، قصد و نیتی برای ساخت بمب اتمی ندارد. حالا آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، هشدار داده که اگر ایران به برداشتن محدودیتهای توافق هستهای ادامه دهد «تنها چند هفته» با تولید مواد لازم برای ساخت یک سلاح هستهای فاصله خواهد داشت. دیوید آلبرایت، رئیس مؤسسه علوم و امنیت بین المللی نیز که در حوزه تسلیحات هسته ای کار می کند، چندی قبل گفته بود ایران با توجه به افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده خود توانسته زمان گریز هسته ای اش را به کمتر از چهار ماه برساند. گریز هسته ای اصطلاحی است که اروپا و آمریکا در خصوص زمانی که ایران برای بازه تصمیم تا ساخت یک بمب هسته ای نیاز دارد، به کار می برند. این زمان تا قبل از توافق هسته ای در تیرماه 94، سه ماه بود و به نظر می رسد با برداشتن گام های متعدد کشورمان، این زمان به پایین ترین حد خود در سه سال و نیم گذشته رسیده باشد. این اعداد زمانی معنادارتر می شود که بدانیم به اعتقاد کارشناسان حوزه نظامی هسته ای، برای ساخت یک بمب اتمی 1200 تا 1500 کیلوگرم اورانیوم غنی شده زیر 5 درصد کافی است. همان طور که گفتیم جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده به لحاظ شرعی و قانونی، قصد و نیتی برای ساخت بمب اتمی ندارد اما حدود 4.5 تن اورانیوم 5 درصد و مقادیری اورانیوم 20درصد که هر روز به میزان آن ها اضافه می شود، می تواند زنگ خطری باشد برای سیاستمداران فراموشکار و بدعهد آمریکا که بدانند بازی با ایران به انتهای خود رسیده و پنجره توافق در حال بسته شدن است.
دیدگاه تان را بنویسید