فارین پالیسی: سیاست آمریکا شکست سنگینی از ایران خورد
یک نشریه تخصصی سیاست خارجی در آمریکا تأکید کرد؛ کاخ سفید در سیاست فشار حداکثری شکست خورد و ایران برخلاف پیشبینی، به توسعه قدرت خود ادامه داد.
فارین پالیسی مینویسد: دولت دونالد ترامپ، سیاست خود را در قبال تهران بر اساس مفهوم «کارزار فشار حداکثری» تعریف کرده بود و امید داشت تا فشارهای گستردهای را بر ایران اعمال کند تا از آن، امتیازات گستردهای را هم در مسئله هستهای این کشور، و هم حضور منطقهای و توانمندیهای موشکی آن، اخذ کند. حتی برخی مقامهای دولت ترامپ این امید را داشتند تا در اثر تشدید فشارها علیه ایران، حکومت این کشور سقوط هم کند. با این حال، پوچ بودنِ این تفکرات، در گذر زمان به وضوح روشن شده است.
تحریمهای ترامپ علیه ایران، به این کشور، فشارهای اقتصادی وارد کرده با این حال، در محقق کردن دیگر اهدافِ واشنگتن علیه تهران، عمیقاً ناکام بوده است. در بحبوحه کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران، برنامه هستهای این کشور(ایران)، رشد قابل توجهی را تجربه کرد و اکنون تا حد زیادی، دیگر در قالب برجام، کنترل نمیشود. ایران در شرایط فعلی در قیاس با هر زمان دیگری، موشکهای بالستیکِ دقیقتر و بیشتری را نیز در اختیار دارد. از سویی، ایران توانسته حضور منطقهای خود را هم بیش از گذشته، تقویت کند. در نهایت نیز باید گفت که هیچ سند و مدرکی دال بر اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران در اثر تحریمهای آمریکا، ضعیف شده باشد هم وجود ندارد. این یعنی کارزار فشار حداکثری، با شکستی سنگین روبهرو شده است.بیزنس اینسایدر: ایران حق دارد به آمریکا اعتماد نداشته باشد
یک نشریه آمریکایی در گزارشی خاطرنشان کرد؛ ایران حق دارد به آمریکا اعتماد نداشته باشد.
بیزنس اینسایدر مینویسد: رئیسجمهور بایدن گفت که اگر ایران به تعهداتش در توافق هستهای برگردد، امکان تغییر وجود دارد. با این حال اظهارات اخیر وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن سؤالاتی را در مورد زمان بازگشت دولت بایدن به این پیمان به وجود میآورد یا حتی اینکه آیا این کار را انجام میدهد یا خیر.
بلینکن در مصاحبهای گفت: اگر ایران همچنان به نقض محدودیتهای توافق هستهای ادامه دهد، تنها چند هفته تا ساخت بمب فاصله خواهد داشت. ترساندن جهان با ادعای نزدیکی احتمالی ایران به بمب چیز جدیدی نیست اما اکثر کارشناسان معتقدند که ایران حتی با فعالیت اخیر خود یک سال یا بیشتر با سلاح هستهای کامل فاصله دارد.
علاوهبر این، حتی اگر جدول زمانی بلینکن درست باشد؛ توانایی ساخت بمب با هدف انجام این کار یکسان نیست؛ آنچه نگرانکننده است این شک است که بلینکن و دولت بایدن به برجام خواهند پیوست؟
بایدن به طور مداوم، این توافق را به عنوان منبع ثبات منطقهای و پایهای برای دیپلماسی بیشتر توصیف میکند. بازگشت بایدن به برجام به معنای رفع تحریمهایی است که دولت ترامپ وضع کرده است. اما بلینکن بارها و بارها روند کندتر و پیچیدهتری را تصور کرده است. وی در جلسات استماع تأیید سنا گفت: ما تا رسیدن به توافق فاصله زیادی داریم. بایدن یک هفته بعد دوباره این تردید را تکرار کرد و گفت: تمدید و تأیید انطباق با برجام به کندی انجام میشود. مواضع تهران قابل درک است؛ دولت آمریکا ۳ سال پیش که ایالات متحده را از برجام خارج کرد و تحریمهایی شدید مجدداً اعمال کرد، دولت ایران کاملاً و به طور مستقل با برجام مطابقت داشت.
ترامپ فکر میکرد میتواند ایران را به توافقی بهتر برساند اما پیامی که تهران دریافت کرد، این بود که واشنگتن غیرقابل اعتماد است.سازندگی: باید فکری به حال فساد منسوبان اصلاحطلبان کرد
ارگان حزب کارگزاران میگوید اصلاحطلبان به جای حل مشکلات خود در شورای عالی سیاستگذاری (شعسا)، آن را به تعویق انداخته و فقط نهادی انتخاباتی تأسیس کردهاند.
روزنامه سازندگی با نگاهی انتقادی نوشت: نهاد اجماعساز اصلاحطلبان راهاندازی شد و مهمترین تفاوت آن با سلف خود، در ریاست آن است. در لیست نهاد جدید خبری از عارف و اکثر نزدیکانی که او با خود به شورای سیاستگذاری برده بود، نیست. همچنین از میان جوانانی که در سال 97 نامه موسوم به «اصلاحاصلاحات» را خطاب به محمد خاتمی منتشر کردند،تنها یک نفر در فهرست جدید حضور دارد؛ آن هم با بلیط نهضت آزادی، امضاکنندگان آن نامه. پیش از این سه تن از اعضای امضاکننده آن نامه به انتخاب دفتر خاتمی به شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان راه یافته بودند که با انتقاد برخی فعالان جوان و امضاکنندگان نامه «اصلاح اصلاحات» مواجه شده بود. آنها معتقد بودند که انتصاب سه نفر از آن جمع به شورای سیاستگذاری، فرو کاستن مطالب و مطالباتی است که در آن نامه مطرح شده بود. حالا اما دو تن از آنها که عضو حزب اتحاد ملت بودند، در غیاب نردبان مطالبهگری کرسی خود را از دست دادهاند. از بین دهها جوان کنشگر سیاسی که آن نامه را امضا کرده بودند و تلاشهای بیشتری نیز برای ایده اصلاح اصلاحات انجام دادند. این روزها حتی صدای انتقاد یک نفر هم بلند نشد؛ نه در اعتراض به کرسیهای از دست رفتهای که از اول معلوم بود برآیند نظرات متنوع این جمع را نمایندگی نمیکند و نه به خاطر باقی ماندن همه مشکلات ساختاری تشکیلات اصلاح طلبان. واقعیت این است که مشکلات تصمیمگیری همچنان ادامه دارد. از حضور احزاب کوچک و تک نفره تا مشارکت تشکلهای اقماری برخی احزاب و البته تقسیم رأی بین احزاب به تساوی!
اکنون و در شرایطی که همچون همیشه اصلاحطلبان با استراتژی «تعویق»، مشکلات واضح و مورد توافق خود را حل نکرده وارد مسیر انتخابات پیش رو شدهاند، باید منتظر جنجالهای پس از خرداد 1400 بود. عملگرایانه هم بنگریم،میان اصلاح روندهای درونی اصلاحطلبان و موفقیت در انتخاباتهای پیشرو پیوندی برقرار است که استراتژیستهای اصلاحات باید به آن توجه کنند. آنها اگر به دنبال احیای سرمایه اجتماعی خودهستند، باید فکری به حال فساد منسوبان و ساختار غیردموکراتیک اصلاحات کنند و نقشه راه خود را برای اصلاح آن به جریان بیندازند. نیاز است که این پلن تا پیش از انتخابات آغاز شود تا دست کم بخشی از بدنه اصلاحات را به بازگشت روزهای خوب امیدوار سازد. این نقشه راه میتواند برای انتخابات شوراهای شهر باشد. تجربه انتخاباتهای گذشته نشان داده که فهرست محصول شورای شلوغ و پرمشغله سیاستگذاری اصلاحطلبان نه برنامه محور که سهمیهای و در نتیجه ناکارآمد بود. در همین حال، علی صوفی عضو شورای منحله سیاستگذاری اصلاح طلبان به خبرآن لاین گفت: غیر از ایراد گرفتن وزارت کشور، استعفای رئیس و نایب رئیس شورا، علت آشفتگی و انحلال آن بود.محسن هاشمی: مشکل روحانی هماهنگی در کابینه است، نه حاکمیتی
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران میگوید: کابینه روحانی با کابینه مرحوم هاشمی قابل مقایسه نیست و مشکل روحانی در ایجاد هماهنگی و انسجام در درون دولت است.
محسن هاشمی در گفتوگو با ایلنا و درباره این همانی کابینه هاشمی و روحانی اظهار داشت: نمیتوان با قطعیت این ادعا را تایید کرد، آیتالله هاشمی رفسنجانی از تعدادی از اعضای هیئت دولت فعلی آقای روحانی شناخت زیادی نداشت و به تعدادی نیز بیش از وضعیت امروز آنها در دولت اختیار و حمایت میداد، به طور نمونه شاید در این هشت سال از ظرفیت اجرایی آقای جهانگیری برای هماهنگ کردن دستگاههای اجرایی در دولت استفاده کامل نشده است، اما مهمتر از اشخاص، هارمونی و انسجام و فضای کلی در دولت است که به نظرم در این بخش مشکل داریم، مقداری مدیران ما دچار کمانگیزگی و عدم جسارت و ریسکپذیری شدهاند و به خوبی با یکدیگر تعامل ندارند.
وی افزود: در دوره دوم دولت سازندگی هم بعضا شرایطی شبیه امروز چه از نظر کاهش درآمد نفتی و چه از نظر فشار روی دولت به وجود آمد که ایشان شخصا مسئولیت اقتصاد را به عهده گرفتند و تا روز آخر دولت، مدیران با تمام وجود پای کار بودند و با شرایط مناسب اقتصادی دولت را به آقای خاتمی تحویل دادند.
مشکل فعلی آقای روحانی بیشتر در ایجاد انسجام و هماهنگی درون دولت است نه مسائل حاکمیتی. به نظرم ایشان در حوزه دیپلماسی و سیاست و امنیت تخصص خوبی دارد و میتواند مسائل را تا حد امکان مدیریت کند، اما در حوزه اقتصاد و مسائل اجرایی سابقه و علاقه کمتری دارد و شاید حوصله ورود به کلاف سردرگم اختلافات بین دستگاهی و مشکلات اجرایی را نداشته باشد و این موضوع به پاشنه آشیل دولت تبدیل شده است.
وی در پاسخ این سوال که «شرایط کنونی اصلاحطلبان را که در نتیجه حضور چند سال اخیر آنها در فضای مدیریتی پدید آمده و منجر به ناامیدی بدنه اجتماعیشان از آنها شده، محصول چه عوامل و شرایطی میدانید؟»، گفت: درست است که برخی مشکلات اصلاحطلبان ناشی از محدودیتهای قضایی و امنیتی و مشکلات حاکمیتی بوده، اما یکی از دلایل اصلی ریزش بدنه اجتماعی اصلاحطلبان، عدم واقعگرایی و عملگرایی آنان پس از پیروزی در انتخابات بود، اصلاحطلبان از سال 92 تا 98 تقریبا بخشهای اصلی انتخاباتی یعنی دولت، مجلس و شوراها را در اختیار داشتند و در مدیریت شهری که یکدست بودند، اما در عمل و پس از انتخابات هم در فضای شعاری و ذهنی قبل از انتخابات ماندند و نتوانستند از قدرت استفاده مناسبی جهت حل مشکلات مردم و ایجاد رونق در کشور انجام دهند، باید بدانیم که قبل از پیروزی زمان شعار و وعده و گفتوگو است اما پس از پیروزی جامعه و هوادارانمان از ما تواقع عمل و حل مشکل دارند نه فرافکنی و ادامه شعار دادن و فضای انتخاباتی.
محسن هاشمی درباره شورای سیاستگذاری (منحلشده) اصلاحطلبان هم گفت: شورای[عالی] سیاستگذاری اصلاحطلبان عمدتا به بستن بخشی از لیست نامزدهای انتخاباتی محدود بود و پس از ارائه لیست کنش موثری نداشت و شاید یکی از علل عدم کارآمدی و عملگرایی اصلاحطلبان در مدیریت شهری، همین فقدان انتظار و مطالبهگری و ارائه برنامه بود.فرصتسوزی و کاهش 70 درصدی صادرات به روسیه در پسابرجام
به واسطه فرصتسوزی دولت در حوزه تجارت خارجی، صادرات ایران به روسیه در پسابرجام، 70 درصد کاهش یافت. این خبر را روزنامه فرهیختگان ضمن گزارشی منتشر کرده و نوشت: در اهمیت گسترش روابط تجاری ایران و روسیه همینقدر کافی است بدانیم از ظرفیت بالقوه ۱۲ میلیارد دلاری برای حضور کالاهای ایرانی در روسیه، فقط ۴درصد آن فعال است. همچنین از واردات ۲۵۴ میلیارد دلاری کالا توسط روسیه، سهم ایران حدود 0/18 درصد و از واردات ۹۷ میلیارد دلاری خدمات این کشور نیز، سهم ایران نزدیک به صفر است. قدیر قیافه، نایبرئیس سابق اتاق مشترک ایران و روسیه و ازجمله فعالان اقتصادی باسابقه کشورمان در حوزه مراودات تجاری ایران-روسیه، میگوید جنجالها پیرامون سفر رئیس مجلس به مسکو مربوط به گسترش روابط تجاری ایران با شرق بوده که بهنوعی در حیطه خنثیسازی تحریمها قرار میگیرند. وی معتقد است این جنجالها مسبوقبهسابقه بوده و آنچه امروز مهم است، اینکه نباید منتظر معجزه از بایدن و تیم وی بود و لازم است روابط تجاری ایران با روسیه و اتحادیه اقتصادی اوراسیا بهعنوان یک رویکرد خنثیکننده تحریمها، همپای روابط سیاسی و امنیتی گسترش یابد. براساس آنچه حمید زادبوم، رئیس کل سازمان توسعه تجارت اظهار داشته، بررسیهای سازمان توسعه تجارت ایران نشان میدهد ظرفیت صادراتی ایران به روسیه در حوزه کالا حدود ۱۲ میلیارد دلار است. این رقم را از نایب رئیس سابق اتاق مشترک ایران و روسیه سوال کردیم که وی معتقد است این عدد صحت دارد. برای درک صحت و سقم این عدد کافی است بدانیم حدود ۴۰ میلیارد دلار از واردات روسیه در سالهای گذشته مربوط به محصولات غذایی و پروتئینی و محصولات کشاورزی بوده است. مواد غذایی، کالاهای دانشبنیان، کالاهای نانوفناوری، تجهیزات پزشکی، فولاد، نفت و گاز و پتروشیمی، محصولات پلاستیکی، معادن و محصولات پتروشیمی از جمله اقلام عمده وارداتی روسیه است که بنا به اظهارات مسئولان سازمان توسعه تجاری و همچنین قدیر قیافه در عمده این اقلام، ایران ظرفیت بالایی برای حضور در این کشور دارد. با این حال براساس آنچه در نمودارها آمده، طی سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹ از واردات ۱۹۲ میلیارد دلاری تا واردات ۲۵۴ میلیارد دلاری روسیه، سهم کالاهای ایرانی در بالاترین سطح حدود ۵۰۱ میلیون دلار در سال بوده و بهطور میانگین ایران در دوره ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹ سالانه حدود ۳۲۰ تا ۳۳۰ میلیون دلار صادرات کالایی به روسیه داشته است. بر این اساس سهم کالاهای ایرانی از بازار روسیه در بالاترین سطح حدود ۰.۱۸ درصد و در پایینترین سطح نیز حدود ۰.۱۰ درصد بوده است و هنوز هم بهرغم ورود ایران به تجارت با اتحادیه اقتصادی اوراسیا، کشورمان حتی سهم ۰.۵ درصدی (نیمدرصدی) هم از بازار روسیه ندارد. با این حساب و با احتساب ظرفیت ۱۲ میلیارد دلاری برای حضور کالاهای ایرانی در بازار روسیه و صادرات ۴۶۱ تا ۵۰۰ میلیون دلاری کشورمان به این کشور، فقط ۴ درصد از ظرفیت صادراتی ایران به روسیه فعال بوده و ۹۶ درصد ظرفیت بالقوه صادراتی ایران به این کشور غیرفعال است. طبق آمارهای سازمان توسعه تجارت و گمرک ایران، طی ۱۳ سال اخیر (آمار رسمی قابل دسترس) حجم صادرات ایران به روسیه از ۳۵۸ میلیون دلار در سال ۸۷ به ۵۰۱ میلیون دلار در سال ۱۳۹۱ رسیده. این رقم در سالهای بعد با ورود دولت روحانی به پاستور بهطور قابل توجهی کاسته شده و در همان سالی که ایران توافقنامه برجام را امضا کرد، این رقم به پایینترین میزان ۱۳ سال اخیر تنزل پیدا کرده و رقم ۱۷۳ میلیون دلار در این سال برای صادرات ایران به روسیه ثبت شده است.
دیدگاه تان را بنویسید