پایان صبر راهبردی ایران
بر اساس طرح راهبردی مصوبه مجلس شورای اسلامی، مهلت دوماهه برای لغو مؤثر تحریمهای ایران روز سهشنبه پنجم اسفند به پایان رسید و میتوان گفت داستان حدودا 6ساله برجام به نقطه مشخص و تعیینکنندهای رسیده است.
بر اساس طرح راهبردی مصوبه مجلس شورای اسلامی، مهلت دوماهه برای لغو مؤثر تحریمهای ایران روز سهشنبه پنجم اسفند به پایان رسید و میتوان گفت داستان حدودا ۶ساله برجام به نقطه مشخص و تعیینکنندهای رسیده است.
کاظم غریبآبادی، سفیر و نماینده جمهوری اسلامی ایران در آژانس بینالمللی اتمی، بامداد سهشنبه، پنجم اسفند، اعلام کرد که مطابق مصوبه مجلس شورای اسلامی، به دلیل لغو نشدن تحریمهای ایران و اجرا نشدن مفاد برجام، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی متوقف شد.
وی تأکید کرد: همه دسترسیهای تکمیلی آژانس از نیمهشب سهشنبه متوقف میشود و چیزی به نام تعهدات فراتر از پادمان نداریم.
اقداماتی که از پنج اسفند ۹۹ متوقف شد:
* مفاد پروتکل الحاقی
* کد ۳.۱ اصلاحی ترتیبات فرعی موافقتنامه پادمان (برای اظهار زودهنگام تأسیسات هستهای به آژانس)
* استفاده از فناوریهای مدرن و حضور درازمدت آژانس در ایران
* اقدامات شفاف ساز در رابطه با کیک زرد
* اقدامات شفاف ساز در رابطه با غنیسازی
* دسترسیها پیرو مفاد برجام
* نظارت و راستی آزمایی اجرای اقدامات داوطلبانه
* اقدامات شفاف ساز در رابطه با ساخت قطعات سانتریفیوژ
داستانی که هم در آن چوپان دروغگو بود که مدام بهدروغ، وعدهووعید افکار عمومی جهان را نسبت به عمل به تعهداتش فریب بدهد، آنهم نه یک چوپان دروغگو که به عدد ۱+۳ و هم پتروس فداکار که با پایبندی به تعهدات خود، نگذارد یک توافق بینالمللی چندجانبه به نام «برجام» قربانی دروغها، بدعهدیها و کارشکنیها و … چوپانهای دروغگو در طرف مقابل شود؛ اما محصول این فداکاری و پایبندی، چیزی جز فشار حداکثری برای ملت ایران نبود و حالا، وقت آن رسیده که دروغگویی و عدم پایبندی غرب به تعهداتش، اثر و نتیجه خود را بگذارد. در این روزها گزینهها و احتمالات زیادی در مقابل طرفهای اصلی برجام وجود ندارد.
یک میز خالی در وین یا شاید ژنو، نیویورک و یا (به خاطر شرایط کرونایی) صفحه نمایشگرهای اتاقهای کار وزرای خارجه ۶ کشور طرف فعلی برجام و طرف خارجشده از آن یعنی آمریکا در انتظار بازگشت مجدد آنها بعد از پنج سال به سر میز گردوخاک گرفته مذاکرات است.
دور شدن ایران و۱+۵ از میز مذاکره تصمیم ایران نبوده است. ایران هیچگاه نشستن پشت میز مذاکرهای درست و همراه با احترام متقابل را رد نکرده است. احترام متقابل اگر باشد حتی در صورت وجود عدم اعتماد متقابل باز میشود، امید به آغاز مذاکرات و حتی به نتیجه رسیدن آن داشت اما زمانی میز مذاکره به مذاکره واقعی تبدیل میشود که هر دو طرف سابقه روشن و قابل دفاعی در پایبندی به تعهدات خود داشته باشند، در شرایط کنونی این ایران است که میتواند مدعی ترسیم قواعد یک مذاکره متناسب و هدفمند باشد؛ این اراده در ایران بارها نشان داده شده است اما طرف مقابل آن را حمل بر ضعف طرف ایرانی کرده است تا ذات گرایش سیاست خارجی ایران به مذاکره و پرهیز از تنش.
حتی اگر تنها تفاوت دوران بایدن با دوران ترامپ در مسئله ایران و برجام را همراهی اروپا با آمریکا و احیا مجدد اتحاد فرا آتلانتیکی علیه ایران بدانیم، باز چیزی عوض نمیشود.
ایران پیشازاین نیز با چنین صحنه و میدانی روبهرو بوده است و با آن غریبه نیست و هر دو سوی آتلانتیک بهخوبی میدانند اتحاد آنها تنها برگ برنده تعیینکننده نتیجه میز مذاکرات با ایران نیست.
اروپاییها در عمل ثابت کردند که بدون همراهی آمریکا هیچ جایگاه و قدرتی در پیشبرد مذاکرات با ایران ندارند و آمریکا و دولت بایدن هم بهخوبی میداند اگر صرفا به امید دوستان و متحدان اروپایی خود بخواهد صحنه مذاکره با ایران را ترسیم کند، اولین شکست دولت در سروصدای دموکراتها در صد روز اول ریاست جمهوری مرد ۷۸ ساله کاخ سفید بهسرعت و خیلی زود رقم خواهد خورد و این ناکامی میتواند در تمام ۴ سال حضور دموکراتها در قدرت سایه افکنده و زنجیرهای از ناکامیها را برایشان به ارمغان بیاورد.
طرفهای مقابل ایران در برجام دو ماه گذشته از زمان تصویب طرح مجلس، فرصت و مهمتر از همه، امکان اجرایی داشتند که با برداشتن چند گام اولیه و مقدماتی فوری و مؤثر، اراده خود برای کنار گذاشتن رویکرد دولت سابق این کشور را نشان دهند.
آمریکاییها نشان دادهاند در عمل به تهدیدات و زورگوییها و قلدریها زمان را از دست نمیدهند و بلافاصله آنها را عملیاتی میکنند اما کارنامه آنها در عمل به وعدهها و تعهداتی که اجرای آنها، متضمن بهرهمندی طرفهای مقابل به حقوق خود باشد، بسیار تاریک و ناامیدکننده است. به تعبیر خودشان «چماق»شان نقد و آماده اما «هویج» را به وعده سر خرمن، میسپارند.
اما این بار، ایران اراده کرده است به تعبیر مقام معظم رهبری، «عمل» در مقابل «عمل» باشد. جامعه بینالمللی بارها قاطعیت ایران در پیشبرد راهبردهای خود را دیده است؛ برخلاف آمریکاییها، ایرانیان نشان دادهاند که به همان اندازه که در عملیاتی کردن تهدیدات خود در قبال بدعهدیهای طرف مقابل مصمم و دل نترس دارند، در برابر تعهدات خود نیز بهصورت متوازنی، پایبند هستند و اراده دارند.
سه کشور اروپایی و آمریکا مستکبرانه و طلبکارانه حرف میزنند مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای خبرگان نیز در مورد بدعهدی طرف مقابل فرمودند: «آمریکا از برجام خارج شد و دیگران هم با او همراهی کردند، دستور قرآن این است که تو هم تعهد را رها کن که بااینحال بازهم دولت محترم ما تعهدات را رها نکرد و بهتدریج بخشی از آنها را کاهش داد که البته این موارد نیز در صورت عمل کردن آنها به وظایفشان قابلبرگشت است.»
حالا آمریکاییها باید سنت همیشگیشان در «وعدههای سرخرمن» دادن به دیگر کشورها را حداقل در ارتباط با ایرانیها، کنار بگذارند و رفتار و مدل خود در ارتباط با ایران را تغییر دهند. نشستن آنها به امید انتخابات سال ۱۴۰۰ ایران و بازی کردن با روزها و هفتهها و پیشبرد «سیاست قطرهچکانی» جبران سیاستهای دوران ترامپ، نهتنها راهبردی ناکارآمد برای خرید زمان است بلکه درنهایت چیزی را عوض نمیکند. هر دولتی با هر گرایش سیاسی که روی کار بیاید ازآنچه امروز تصمیم و اراده نظام است عدول نخواهد کرد: عمل در برابر عمل. ضمنا، مردان همیشه نگران برنامه هستهای ایران، آیا خبر از جایی به نام «دیمونا» در خاک سرزمینهای تحت اشغال صهیونیستها دارند؟!
شاید بد نباشد نیمنگاهی هم به متحد، رفیق و حتی گاهی عروسکگردان اصلی امور کشورهای خود در گوشهای از خاورمیانه بیندازند شاید کمی از نگرانیهایشان در مورد ایران کم شد، البته شاید.
دیدگاه تان را بنویسید