واکنشهای فضای مجازی به مجموعه مستند «لشکر زینبی»
پنج شنبه شب نخستین قسمت از مجموعه مستند «این ستارهها» که روایتهایی از دیدارهای صمیمانه خانواده شهدا با رهبر انقلاب است، روی آنتن شبکه 3 سیما رفت. قسمت اول این مجموعه که با عنوان «لشکر زینبی»، به دیدارهای خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اختصاص داشت، در حدود 44 دقیقه گلچین بیش از 20 دیدار را روایت کرد. این فیلم مستند با واکنشهای مثبتی نیز در فضای مجازی مواجه شد.
تفقد از فرزندان شهدا
مستند «لشکر زینبی» با اتفاق جالبی آغاز میشود که در دیدار آبان 96 با رهبر انقلاب افتاده است. پدر یک شهید مدافع حرم که خودش جانباز شیمیایی و به قول رهبر انقلاب «شهید زنده» است، روایتی را از بستری شدن در بیمارستان در زمان دفاع مقدس تعریف میکند و رهبری در پاسخ، از او میخواهند که به آغوش ایشان برود و روبوسی کنند. بعد از دیدهبوسی، رهبری میگویند: «دیدم به این انگشتر من هی نگاه میکنید، آره؟» و وقتی با پاسخ مثبت ایشان مواجه میشوند، انگشترشان را به این پدر شهید میدهند.
جایجای مستند «لشکر زینبی» پر است از لحظات تفقد رهبر انقلاب از فرزندان شهدای مدافع حرم که در این دیدارها حضور یافتهاند؛ برخورد توأم با عطوفت ایشان با فرزندان شهدا و گلچینی از لحظات شیرینی که در این دیدارها اتفاق میافتد. ایشان در چندین مورد، دستان کوچک فرزندان خردسال شهدای مدافع حرم را میبوسند. یک فرزند شهید که نوجوان هم هست، از رهبر انقلاب عبای ایشان را میخواهد که رهبری با ترکیبی از تعجب و شوخی میگویند: «عبا؟ چطوری برم پس؟» در نهایت میگویند که عبایی برایش فرستاده خواهد شد. درخواستهای پرشمار انگشتر و چفیه از رهبر انقلاب، از بخشهای ثابت این دیدارهاست.
از شهدای اهل سنت تا شهید تازه داماد
رهبر انقلاب در بخشی از دیدار دی 94 که با خانواده شهدای اهل سنت مدافع حرم است، در پاسخ به سخنان پدر شهید عمر ملازهی میگویند: «این که در داخل کشور ما، سنی و شیعه در کنار هم برای هدفهای بلند مجاهدت میکنند، اتفاق بزرگی است.» در همین دیدار، در اتفاقی جالب، فرزند شهید مدافع حرم نظرمحمد بامری به رهبری میگوید: «من به مردم روستا قول دادهام که چفیه شما را بگیرم و برایشان ببرم.»
در بخشی از دیدار دی 96 نیز همسر شهید در سخنانی میگوید: «از بزرگ ترین افتخارات آقا سید (شهید) سربازی برای شما بوده...» و نکته جالب این که رهبر انقلاب در پاسخ بلافاصله میگویند: «ما کسی نیستیم. اینها سربازی برای خدا کردند. سربازی برای اسلام کردند. سربازی برای جامعه مسلمین بوده. جهاد اینها، جهادی بود که همه مسلمانان عالم، از آن منتفع میشوند، اگر بفهمند.» در بخشی دیگر و درباره شهید هادی شجاع که چهار روز پس از دامادی اعزام شد، رهبر انقلاب از حنظله غسیل الملائکه نام میبرند و از شهدای مدافع حرم تجلیل میکنند.
فلسفه دفاع از حرم
در بخشی از این فیلم مستند، سخنانی از رهبر معظم انقلاب که در دیدارهای مختلف گفته شده، پشت سر هم قرار گرفته است. بخش مهمی که به نظر میرسد از سخنان ثابت ایشان در این دیدارهاست و فلسفه دفاع از حرم را به زبان ساده و با نقل از نهجالبلاغه بیان میکنند. ایشان در این بخش میگویند: «من یادم است آن سالی که بچههای ما میخواستند به سوریه بروند و حاجاحمد [متوسلیان] و بقیه رفتند سوریه که بروند به لبنان و با اسرائیل بجنگند، - سال 61 و 62 بود - خیلی خوشحال بودند. میگفتند با دشمن اصلی مواجه میشویم و اگر کشته بشویم، به دست دشمن اصلی کشته میشویم.» در بخشی دیگر، ادامه این سخن اینگونه میآید: «آن دشمنی که در فلان استان عراق یا فلان استان سوریه جلویش گرفته شد، اگر جلویش گرفته نمیشد، ما باید این جا در کرمانشاه و همدان و بقیه استانها با اینها میجنگیدیم.» در نهایت فلسفه دفاع از حرم با روایتی از خطبه 27 نهجالبلاغه اینگونه پایان مییابد: «نباید منتظر بمانیم که دشمن به خانه آدم بیاید و بعد آدم به فکر دفاع بیفتد. دشمن را باید در مرزهای خودش سرکوب کرد. این که اینها (دشمنان) این قدر ناراضیاند، به خاطر این است. ما امروز آن جا بالای سر اینها نیرو داریم.»
گزیدهای از واکنشهای مجازی
غرق شده بودم در زیبایی بینهایت این مستند. مبهوت این همه مهربانی و صمیمیت و نورانیت آقا در عین استواری و ابهت اش شده بودم.
بسی جای تعجب داره که چرا طی این سالها چنین مستندهایی وجود نداشت تا ابعاد بیشتری از چهره آقا رو به مردم بشناساند.
وقت افطار بود، افطارمو با بغض خوردم. یه مستند عالی بود که عظمت شهدا و رهبر شهدا رو نشون داد. تلفیقی از بغض و لبخند و چکیدن قطرهای اشک از کنار چشم بود...
سوریه همان کربلا بود، دفاع از حرم حضرت زینب(س) کمتر از دفاع از خیمههای کربلا نبود. اونا که رفتن لیاقت داشتن، خوشا به سعادتشون.
اشک و خنده هامون قاطی پاتی شد آقا. کاش بشه ما هم دور شما جمع بشیم و بگیم بچههام فدای اسلام.
این مستند «لشکر زینبی» رو باید دانلود کرد تو خلوت سر فرصت دید و زار زد. این جوری سر سفره افطار حقش ادا نمی شه.
امروز کنار مستند «لشکر زینبی» افطار کردیم و عجیب حالمون رو خوب کرد و در عین حال شرمندگیمون رو از خانواده شهدا بیشتر. به قول حضرت آقا یه همسر خوب نه تنها مانع نیست، مشوق هم هست.
امروز برای خرید رفتم تا سر کوچه، دلم واسه آقا محسن چهار ماههام تنگ شد. چقدر بزرگ بودن کسایی که فرشتههای کوچیکشون رو تنها گذاشتن فقط برای خدا..
دیدگاه تان را بنویسید