تنها گزینه روی میز ملت ایران
تنور کارزارهای انتخاباتی تا به امروز گرم نشده و عرصه سیاسی در برابر سیاستهای اقتصادی و تنگناهای معیشتی رنگ باخته است.
تنور کارزارهای انتخاباتی تا به امروز گرم نشده و عرصه سیاسی در برابر سیاستهای اقتصادی و تنگناهای معیشتی رنگ باخته است.
دهه ۹۰، دههای پر از چالش و بحران برای اقتصاد ایران بود و سیاستهای دولت، مانع از شکلگیری بسترهای اقتصادی ثباتبخش در بخش تولید شد. زمینههای ایجادشده دلسردی و نارضایتی را به همراه داشته است. واقعیاتی که نباید آنها را لاپوشانی کرد و بیشازپیش مردم را بیاعتماد ساخت. نقش رسانهها و بهویژه صداوسیما، انعکاس واقعیات جاری بهویژه در حوزه سیاست دولت و اقتصاد است؛ چراکه جامعه در بطن بازار حقایق را درک میکند و در صورت انعکاس غیرواقعی آن، بازخورد منفی نشان خواهد داد. بههرروی، سال انتخاب است و مردم باید برای سرنوشت کشور و خود دست به انتخابی بزنند که همچون سالهای گذشته نباشد. تجربه یک دههای که گذشت نشان داد که تا به چه میزان پارادایم مدیریتی تیم اجرایی کشور بر مقدورات مردم تأثیرگذار است. یک دولت ناکارآمد میتواند، زندگی را بر همگان تلخ کند و ناامیدی را بین جوانان ایجاد کند. نابسامانی همراه با توطئههای دشمنان ایران، نقطه تلاقی خطرناکی است که نارضایتی یکی از محصولات آن است. اما این پایان ماجرا نیست؛ چراکه مردمسالاری دینی در کشور ساری و جاری است. مردمسالاری همراه با آزادی انتخاب و حق تعیین سرنوشت در ایران، بینظیرترین بستر انتخاباتی را در جهان فراهم ساخته است. انتخابات به مردم حق گفتن آری و خیر به سیاستها و برنامههایی را میدهد که در گذشته تجربه کردهاند. امید به تغییر رویه جاری و نیاز حیاتی به آن، تنها از گذرگاه انتخابات ریاست جمهوری خواهد گذشت. گزینه اصلی روی میز است و مردم باید از این فرصت نهایت استفاده را ببرند. دولت تدبیر و امید در چند ماه آینده به پایان خواهد رسید ولی تفکر و الگوی رفتاری آن میبایست از سوی مردم موردتوجه قرار گیرد تا در دام مشابهی در انتخابات ۱۴۰۰ نیفتد. میبایست با مردم صریح صحبت کرد تا به خاطر تعارف و مصلحتاندیشی برای حفظ حریم مدعیان مدیریت اجرایی و تعامل با دنیا در دام دولتی مشابه نیفتاد. هشت سالی که گذشت بدترین دوره بعد از انقلاب برای اقتصاد و معیشت مردم بود. ارزش پول ملی بیش از ۱۰ برابر دوران مشابه سقوط کرد و سرمایهگذاری در تولید بهشدت کاهش یافت. هشت سال دولت، کشور و مردم را در انتظار توافقی گذاشت که با یک چرخش قلم بر باد رفت. بهجای درس عبرت گرفتن از بدعهدی غرب، بازهم دالانهای هتلهای اروپایی محل رفتوآمد دیپلماتهای دولت حسن روحانی است تا شاید در روزهای آخر تحریمها لغو شود و حامیان دولت بتوانند از این فرصت برای رسیدن مجدد به پاستور استفاده کنند! تمام این هیاهوها و رفتوآمدها به منافع حزبی گرهخورده و دشمنان ملت نیز با آگاهی از چنین فرصتی سعی دارند تا با کاهش مقطعی فشار، تفکر جاری در دستگاه اجرایی برای سالهای آینده نیز پابرجا بماند که شاید بتواند خواستهای ظالمانه خود در حوزههای استراتژیک دیگر را به کرسی بنشاند. چنین سناریوها و طرحهایی است که حضور مردم در پای صندوق رأی برای گفتن یک
«نه بزرگ» به تفکر موجود در دولت را بیشتر از همیشه ضروری ساخته است. مردم باید از فرصت استفاده کنند و ریلگذاری جدیدی برای مدیریت اجرایی کشور ایجاد کنند. در غیر این صورت در بر همین پاشنه نارضایتی، گرانی، بیثباتی اقتصاد و فروپاشی اجتماعی درنهایت خواهد چرخید. گزینه انتخاب تیم اجرایی اصلح، کارآمد، انقلابی، وطنپرست و باایمان در اختیار مردم ایران است و تجربه دولتهای قبلی نشان میدهد تنها گزینه باقیمانده در اختیار ملت همین گزینه برای تغییر بزرگ و اساسی است. تغییری که بتواند بسترهای فساد و ناکارآمدی در قوه مجریه را برچیند و با انقلاب اجرایی و اداری، کشور را برای جهشهای بزرگ در عرصه اقتصادی مهیا سازد.
دیدگاه تان را بنویسید