آیا قرار است دوباره از این سوراخ گزیده شویم؟
بررسی رفتار غربی ها حکایت از آن دارد که اروپایی ها و به خصوص آمریکایی ها حتی برای همپیمانان خود نیز غیرقابل اعتماد هستند و اگر تمام دارایی ملتها را هم در اختیار بگیرند، ارزشی برای آنها و توافقنامههایی که با دولتهای آنها منعقد میکنند، قائل نیستند.
خود آمریکایی ها نیز ابایی از بیان امکان عهدشکنی با دیگران ندارند و رسمااین اختیار را به رؤسای جمهور خود داده اند که هر زمان صلاح دانستند، به راحتی معاهدات بینالمللی را نقض و از آنها خارج شوند.
به عنوان مثال طی سالهای گذشته آمریکا معاهداتی مانند؛ معاهده صلح بین متجاوزان آمریکایی و بومیان قاره آمریکا، توافق هستهای با کره شمالی، پیمان کیوتو، اساسنامه رم، کنوانسیون بینالمللی کار، توافقنامه ژنو، معاهدات حذف تبعیض علیه زنان، کنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق دریاها، پیماننامه حقوق کودک، پیمان اقیانوس آرام، توافق پاریس، توافق نیویورک، توافقنامههای یونسکو، شورای حقوق بشر و برجام را یکطرفه نقض یا از آنها خارج شده است.
نحوه برخورد قهرآمیز و تحقیرآمیز آنها با صدام حسین افلقی، مرسی رئیس جمهور مخلوع مصر، قذافی رئیس جمهور معدوم لیبی و رؤسای جمهور کشورهای مشابه و بیتوجهی به خواستهها و نیازهای سایر کشورهای تحت سلطه که امکانات و منابع چندانی برای عرضه به یانکیها ندارند و یا منابع آنها کاملا تحت کنترل غربیها قرار دارد، نیز از جمله موارد دیگری هستند که نشان میدهد، این کشورها به چیزی کمتر از بردگی بیچون و چرا و ذلت سایر کشورها و چپاول منافعشان راضی نمیشوند.
مرور نحوه برخورد کشورهای مذکور با سایر ملل جهان نیز مؤید این نکته است کهیا کشورها باید مانند عربستان و امارات و سایر همپالگیهایشان، حقیرانه گاو شیرده غربیها باشند و منابع خود را دو دستی در اختیار آنها قرار دهند
و در قبال کاری که برایشان انجام می دهند یا کالایی که در اختیارشان میگذارند به سردمداران حکومتهایشان رشوه و به صاحبان شرکتها و بنگاههای اقتصادی آنها، مبالغ چندین برابر ارزش واقعی کاری که برایشان انجام میدهند یا کالایی که به آنها می فروشند، بپردازند تا از گزند این درندههای خونخوار در امان بمانند.
یا اگر مانند کشور افغانستان که به جز معادن مواد اولیه منابع چندانی ندارد بدون هرگونه اعتراض و پیش شرطی اجازه بدهند که در خاک کشورت مستقر شوند و به اسم مبارزه با تروریست هر غلطی که خواستند مرتکب شوند
هموطنانت را به قتل برسانند و از خاک مملکتت برای تولید مواد مخدر استفاده کنند و مواد معدنی سرزمینت را به تاراج ببرند، بدون آنکه بهبودی در شرایط اقتصادی کشورت ایجاد شود.
یا مانند کشور لیبی تسلیم شوی و اجازه دهی تا برای درس عبرت هم که شده زیرساختهایت را با بمبها و موشکهایشان نابود کنند و سپس رهایت کنند تا شرکتهایشان به غارت نفت و سایر داراییهایت ادامه دهند.
یا مانند کشور عراق بپذیری که در خاک سرزمینت حضور پیدا کنند، نفتت را ببرند و در امور داخلی دولت دخالت کنند و در خاک کشورت پایگاه نظامی دایر کنند تا به زعم خودشان کشورهای همسایهات را کنترل و تهدید کنند.
یا مانند سایر کشورها مانع حضورشان در کشورشان نشوی و اگر خواستند اجازه بدهی که در کشورت پایگاه ایجاد کنند تا بتوانند به راحتی کنترلت کنند و هر طور که دلشان خواست شما را برقصانند و هر کاری را که اراده کردند انجام دهند، فرقی هم نمیکند که آن کشور، کشوری مانند پاکستان یا کشورهایی مانند: ژاپن و یا کره و یا حتی آلمان و انگلیس باشد.
با این وجود نمیدانم چرا کسی نمیپرسد مگر این کشورها از جمله آمریکا
چه تاج گلی بر سر کشورهای تحت سلطه خود یا کشورهایی که به ظاهر با آنها روابط دوستانه دارند گذاشتهاند که حالا برخیها مدعی هستند که با رفع تحریمها و ایجاد تعامل با آمریکا، کشور ما گلستان خواهد شد.
آیا این افراد نمی بینند که پس از حضور آمریکا در کشورهایی مانند: عراق، افغانستان، لیبی یا حتی مصر و پاکستان و سایر کشورهای مشابه، نه تنها بهبود چندانی در شرایط آنها ایجاد نشده است، بلکه همچنان با تداوم و یا حتی افزایش فقر و فساد و فحشا مواجه هستند؟
آیا متوجه نیستند که اگر برج و بارو و آسمانخراش و یا بزرگراه و مراکز خرید و برخی از زیرساختهای شهری در کشورهایی مانند عربستان و امارات توسعه یافته حاصل حراج نفت و سایر منابع یا ایفای نقش ژاندارمی آنهاست؟
دیدگاه تان را بنویسید