چند توقع ساده از رئیس جمهور آینده
«دولتمردان تراز»، چه کسانی هستند؟ بهنظر میرسد یکی از مهمترین مسئولیتهای رئیسجمهور هشتم، بازگرداندن رفتارهای مدیریتی دولت به «روال عادی»، قاعدهمندسازی کارکرد دستگاه اجرایی، و بازگرداندن «تعادل و تناسب» به تیم دولت است؛ اینکه بیست و چند وزارت و معاونت رئیسجمهور، به مسئولیت خود اهتمام کنند و هر وقت از تکالیف آنها مطالبه شد، نگویند منتظر توافق با آمریکا و برداشته شدن تحریمها هستیم و تا آن زمان، کاری نمیشود کرد.
دولت البته با شعار «عادیسازی»، آغاز کرد. از آنسو نُرمالیزاسیون، چیزی بود که آمریکا و غرب مطالبه میکردند. اما منظور، حرکت در تراز هنجارهای غرب بود؛ و نه اهتمام به تدابیر و ظرفیتهای درونزا برای تعمیق ثبات در کشور. چنانکه برخی مدیران، بهخاطر حفظ پوسته برجام، با هر خدعه و خیانت و هجمه دشمن کنار آمدند، جنایات او را توجیه کردند و باز هم دم از مذاکره زدند. توافق آب و هوایی پاریس را که مثلا ضدپالایشگاهسازی و خواستار محدود کردن استفاده از سوختهای فسیلی بود، و یا سند ضداخلاقی و ضددینی 2030 را پذیرفتند و حتی آماده مذاکره درباره نوامیس اقتدار و امنیت کشور (توانمندی دفاعی و عمق راهبردی کشورمان در منطقه) بودند! نُرمالیزاسیون به این معنا، تبدیل شدن به برّه و بردهای تسلیم در برابر گرگها بود؛ چنانکه ارگان حزب «اتحاد ملت»، سال گذشته درباره دولت منفور ترامپ نوشت: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکرهکننده میپسندد، این (تصویر ملاقات تحقیرآمیز رئیسجمهور صربستان) است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ. آیا اقداماتی از این جنس را باید مایه شرمساری دانست؟ فرض کنیم سیاستمدار صرب، همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده نشسته؛ اگر منافع، چنین اقتضایی کند، باید
آن را تمسخر کرد، یا عقلانیتی سیاسی خواند؟»!
«قاعدهمندسازی امور» و بازگرداندن دولت به روال عادی (تعادل و تناسب)، یعنی اینکه مدیران دولتی - از جمله بیش از ده مدیریت اقتصادی آن- به مسئولیت خود عمل کنند و ناکارکردی و کجکارکردی خود را به بدحالی - همیشگی!- برجام نسبت ندهند؛ یا فرصت تمامشدنی مدیریت را معطل مذاکره بیسرانجام نکنند. فکرش را بکنید! اگر از ارکان اصلی دولت پرسیده شود کار اصلی شما در دو دوره مدیریت چه بود، لاجرم باید بگویند در عمده این هشت سال، مشغول یا منتظر مذاکره بودیم! برجام حتی اگر درست تنظیم، و درست اجرا میشد- که بهخاطر سوءمدیریت آقای روحانی، هرگز در این مسیر قرار نگرفت- حداکثر میتوانست 10 تا 20 درصد مشکلات را برطرف کند و 80 درصد بقیه، به معطلی ظرفیتهای داخلی و موانع پیشروی آن برمیگشت؛ جاییکه مدیریت درست غائب، و مدیریت چالشآفرین حاضر بود. این عدم رعایت تناسب و اعتدال موجب شد تصویری کاملاً کاریکاتوری ترسیم شود؛ سری درشت (وزارت خارجه معطوف به مذاکره با آمریکا و اروپا)، و دست و پا و جوارحی کاملاً نحیف! مثال اگر میخواهید، همین سوءمدیریت وزیر پیشین راه و شهرسازی بر بخش پیشران مسکن، و تورمی 680 درصدی که به ارث گذاشت؛ و حال آنکه عمده نیازهای فنی- مهندسی و انسانی و مصالح و ابزار مورد نیاز این بخش، در داخل کشور تامین شده بود و میشد با به حرکت درآوردن چرخ این پیشران، رکود اقتصادی را متوقف کرد و به تولید در صدها صنعت و رشته شغلی رونق داد.
اتفاقات هشت سال گذشته، عبرت بزرگی است؛ اینکه ادعا شد بهواسطه واگذاری همه امتیازات ظرف دو ماه، میتوانیم تحریمها را لغو کنیم؛ و رونق اقتصاد کشور (در حد بینیاز شدن مردم از یارانه و سرشار شدن از درآمد)، معطل چنین توافقی است، اما هشت سال است همچنان مذاکره میکنند و شش سال است دنبال حق از دست رفته کشور میدوند! در اثر این روند انحرافی، اقتصاد ایران، در رتبهبندی جهانی شش رتبه سقوط کرد؛ و اکنون شش رتبه پایینتر از شرایط قبل از برجام قرار دارد. بیست درصد کوچکتر، و گرفتار رکوردهای رکود و تورم!
دولت تراز، دولتی است که حکمت و همت بر او حاکم باشد. پیشبینیهای اساسیاش محقق شود و هرجا هم عملی نشد، جرأت پذیرش اشتباه و تغییر مسیر را داشته باشد؛ نه اینکه با غرور و لجاجت، در بنبست متوقف بماند و درجا بزند. حتما یک جای کار، در اتاق فرماندهی دولت میلنگید که مدیرانی، برخلاف تجربه 60 ساله و هشدار صاحبنظران، پیشبینی و ادعا کردند «امضای کری تضمین است» و «آمریکا به تعهد خود وفادار میماند و زیر توافق نمیزند». دولتمردی، بالغ بر ده بار در این هشت سال گفت «کمر تحریمها شکسته شد و سازمان تحریم فرو پاشید»، اما هم او تا همین هفته گذشته از شدت تحریمها نالیده و مسئولیت همه کوتاهیها و خلف وعدهها را هم گردن لغو نشدن تحریمها انداخته است! ادعا شد «سایه جنگ را از سر کشور برداشتیم»، اما تهدیدهای امنیتی افزایش پیدا کرد و رئیس دولت، بارها گفت دولت، گرفتار جنگ اقتصادی بیسابقه است و بنابراین نباید انتظار رونق اقتصادی را - چنانکه در تبلیغات انتخاباتی گفته بود- داشت. حالا هم رئیسجمهور و معاون اول او میگویند همین که نگذاشتیم قحطی دوره احمدشاه قاجار تکرار شود، باید قدردان ما باشید!
آقای روحانی دیماه 98 گفت «برخیها خطاب به دولت دوازدهم میگویند که چرا عین قولهایی را که اول دولت دادید، نمیتوانید عمل کنید؟ ما در شرایط صلح، آن قولها را داده بودیم و بعد وارد شرایط جنگ شدیم و این جنگ را هم ما انتخاب و شروع نکرده و حتی بهانه را هم ما به دست دشمنان ندادیم. دشمنان جنگ را علیه ملت ایران شروع کردند». انتقاد جدی به این منطق و ادعای پسینی، این است که چرا به همین دشمنان اعتماد کردید و حالا هم ضمن اعتماد دوباره، به جای آنکه از دشمنان طلبکار باشید، علیه منتقدان ناصح هوچیگری میکنید و میگویید «بهخاطر برداشته شدن، تحریمها عزا گرفتهاند»؟ اعتماد به دشمنی که چند بار از غفلت شما بهره برده و خنجر زده، با کدام قاعده عقلی سازگار است؟
وقتی مسئولیت، سرهمبندی، تضییع و فرافکنی شود - یا به آراستن ظاهر بسنده گردد، بیآنکه باطن کارها درست شود- طبیعی است که واقعیت، بعد از مدتی بیرون میزند. میشود همین کارنامه آزاردهنده دستگاه اجرایی که پیشروی مردم ماست. اقتصاد کشور، رئیس دولتی میخواهد که مثلا وقتی
15 مرداد 99 گفت «گشایش اقتصادی در راه است»، بورس به جای رونق، گرفتار ریزشهای پیاپی و بیوقفه 9 ماهه نشود. متأسفانه بورس، از همین چهارشنبه گذشته که آقای روحانی گفت «بازار بورس و سرمایه را به اوج رساندیم»، ریزشهای ۱۸ هزار تا ۲۷ هزار واحدی را تجربه کرده است. کشور به مدیریتی در دولت نیاز دارد که به ارزیابی کارشناسان تمکین کند و با ادعای ضدکارشناسی «از پیک کرونا عبور کردیم»، موجب افزایش ده هزار نفری قربانیان ظرف
چهل روز، و ایراد بیش از 150 هزار میلیارد تومان خسارت به اصناف مختلف به علت تعطیلی اجباری کسبوکارها نشود.
تن ندادن به قواعد زندگی که تابآوری در برابر موانع و همت و تلاش تدریجی برای رفع موانع، جزو قواعد آن است - و خیال موفقیت بیزحمت، صرفا بهواسطه واگذاری امتیاز به دشمن- موجب میشود مسیری که ممکن بود در سه چهار سال طی شود، هشت سال عقب بیفتد. واگذاری اختیار خود به دشمن، به امید گشایش آنی و بیزحمت، مشکلات را چند برابر کرد. آسانطلبی و حاضریخوری در زمینه «پیشرفت و رونق اقتصادی»، توهمی با مصائب بسیار است. و نتیجه آن، همین کلاهی است که سر مردم رفت. عبرت هشت سال گذشته این است که اولا راهحل جادویی برای مشکلات اقتصادی وجود ندارد. ثانیا کلید مشکلات در داخل است، نه وین و نیویورک. و ثالثا انفعال و ابراز ضعف در برابر دشمن،
از فشارها نمیکاهد بلکه موجب گستاخی و تشدید فشار میشود.
منطق معمول مذاکره در دنیا این است که چند هفته و یا حداکثر چند ماه مذاکره میکنند، تا چند سال خیرش را ببرند. اما در برجام، تیم ما هشت سال است مذاکره میکند و شش سال از این هشت سال، پس از توافق بوده است! امتیاز نقد (ثمن معامله) را یکجا داده و بقیه مدت را دنبال زنده کردن طلب کشور است که در اثر کلاهبرداری دشمن تضییع شده. بر اساس تجربه هشت ساله، هر جریان سیاسی که بخواهد دوباره آدرس مذاکره را به جای همت و تدبیر و تلاشهای درونزا بدهد، یا صید دشمن و مأمور اوست؛ و یا اینکه از حداقل عقل برای عبرتآموزی بیبهره است.
عقلانیت حکم میکند دیپلماسی (از نوع متنوع آن و نه منحصر به
چهار رژیم بدسابقه در دنیا)، بهعنوان یکی از دهها ابزار مدیریت اجرایی دیده شود و نه تنها ابزار آن. دیپلماسی هنگامی مفید واقع میشود، که متکی بر احترام به ظرفیتهای داخلی و اهتمام به احیای آنها باشد. «جامعیت گفتمانی»، منطق انقلابی است که باورمندان آن توانستند شعار «ما میتوانیم» را در عرصههای مختلف عملیاتی کنند: از دفاع خیرهکننده هشت ساله در جنگ تحمیلی استکبار، تا جهاد عظیم سازندگی. از تولید سوخت بیست درصد تا تولید بنزین و بیاعتبار کردن تحریمها. از احداث پالایشگاه عظیم ستاره خلیج فارس و تبدیل کشور واردکننده به صادرکننده بنزین، تا تولید پیشرفتهترین تجهیزات دفاعی، با وجود تحریمها و مجازات بهنگام دشمنان. به اینها علاوه کنید احیای دو هزار کارخانه و واحد تولیدی تعطیل یا نیمهتعطیل در دو سال اخیر، به همت دستگاه قضایی، و بازگرداندن دهها هزار کارگر به سر کار، و بازپسگیری دهها هزار میلیارد تومان از اموالِ حیف و میل شده بیتالمال. این روند نشان میدهد فرصتهای بسیاری برای اشتغال و تولید و رونق اقتصاد هست که در اثر سوءمدیریت هدر میرود.
امروز سوم خرداد، در تقویم ما، روز بسیار مبارکی است. امروز، سیونهمین سالگرد آزادسازی خرمشهر است؛ روز بزرگی که ورق را در دفاع مقدس برگرداند و سرآغاز فتوحات بعدی شد. دامنه این فتوحات، اکنون به چهارگوشه منطقه کشیده شده است. پیروزیها در دفاع مقدس، هنگامی آغاز شد، که در خرداد سال 60، نقطه پایان به روند خودتحریمی دولت وقت گذاشتیم و یک سال بعد، خرمشهر آزاد شد. چهار دهه بعد و در آستانه انتخاباتی مهم، ایمان داریم که «خرمشهرها در پیش است». محمد ایمانی
دیدگاه تان را بنویسید