انتخابات سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری در حالی از راه می‌رسد که القائات حزبی برخی افراد و گروه‌ها در حال تشدید است و به جای آنکه به تشریح کارنامه «تقریبا هیچ» و مشحون از ناکارآمدی دولت با خاستگاه جریان حزبی موسوم به اصلاح‌طلبی بپردازند به شورای نگهبانی حمله می‌کنند که طبق قانون انجام وظیفه کرده و تحت تأثیر فشارهای ریزودرشت داخلی و خارجی قرار نگرفته است.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

انتخابات سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری در حالی از راه می‌رسد که القائات حزبی برخی افراد و گروه‌ها در حال تشدید است و به جای آنکه به تشریح کارنامه «تقریبا هیچ» و مشحون از ناکارآمدی دولت با خاستگاه جریان حزبی موسوم به اصلاح‌طلبی بپردازند به شورای نگهبانی حمله می‌کنند که طبق قانون انجام وظیفه کرده و تحت تأثیر فشارهای ریزودرشت داخلی و خارجی قرار نگرفته است. این در حالی است که عامل اصلی دخیل در میزان مشارکت مردم در انتخابات، وضع معیشتی مردم است؛ وضعی که این روزها باعث تحمیل فشار سنگین به مردم شده و نه‌تنها چرخ اقتصادشان را با گفتاردرمانی نچرخانده بلکه به واسطه شعارهای توخالی به‌گل‌نشسته است.

روحانی که هشت سال قبل با شعارهای رنگارنگ و وعده‌ها وارد کارزار انتخابات شد و با حمله به رقبا در میدان اخلاق و صداقت مغلوب، اما در عرصه انتخابات پیروز شد، این روزها سخنانی به زبان می‌راند که در بهترین حالت می‌توان آن را حمل بر فراموش‌کار بودن کرد والا مگر می‌شود آن همه سخنان و وعده‌ها و موضع‌گیری‌ها را انکار کرد. او روز چهارشنبه در جلسه هیئت دولت که طبق روال به صورت مستقیم از آنتن پرهزینه رسانه ملی پخش می‌شد، گفت «انتخابات ریاست جمهوری مسئله بسیار مهمی است. تنها این نیست که ملت برای انتخاب رئیس قوه مجریه پای صندوق می‌آید و اظهارنظر می‌کند. در میان همه انتخابات‌هایی که داریم، اعم از مجلس شورای اسلامی، شوراها، خبرگان که هر کدام سر جای خودشان بااهمیت هستند، مسئله انتخابات ریاست جمهوری بحث این است که یک فرد می‌خواهد رئیس‌جمهور بشود، نه رئیس یک حوزه انتخاباتی، نه رئیس یک جناح، نه رئیس یک حزب، می‌خواهد بشود رئیس «جمهور» یعنی عامه مردم، جمهور، همه مردم، جامعه و ملت، یک کسی که می‌خواهد ملت ایران را نمایندگی کند و این خیلی مهم است.» 

این اظهارات در حالی است که بررسی عملکرد شخص روحانی در هشت سال گذشته نشان می‌دهد او بیشتر از آنکه «رئیس‌جمهور» باشد و همه مردم ایران را نمایندگی کند رئیس یک بخش و جریانی بود که به او رأی داده بودند والا کسی که رئیس‌جمهور همه مردم باشد، منتقدان خود را «بی‌شناسنامه» نمی‌خواند و آن‌ها را «جهنم» حواله نمی‌کند.

روحانی همچنین در سخنانش مدعی شد «این انتخابات بسیار مهم و بزرگ نماد آزادی و آگاهی مردم است. مردم باید با آزادی و آگاهی کامل پای صندوق آراء بیایند. ملاک هم تشخیص ملت است، یعنی همه زمینه‌ها و مقدمات باید ایجاد شود، مردم به صحنه بیایند و با تشخیص آن‌ها این انتخابات به ثمر بنشیند.» 

او در حالی انتخابات پیش‌رو را «بسیار مهم» تلقی می‌کند که نه‌تنها این انتخابات بلکه همه انتخابات «بسیار مهم» هستند، اما کسی که به «انتخاب با آگاهی» اعتقاد دارد چرا در دو انتخابات گذشته سعی در دست‌کاری افکار عمومی و ارائه آدرس غلط به مردم بود؟! ترساندن مردم از دیوارکشی در پیاده‌رو چه نسبتی با «انتخاب با آگاهی» دارد!

روحانی همچنین در بخش دیگری از اظهارات خود مدعی شد «سال گذشته در یک مناسبتی که محضرشان بودم، از ایشان سؤال کردم، گفتم آقا در انتخابات آینده هم شما همان نظر را دارید، مشارکت حداکثری را می‌خواهید یا نه؟ چون نظرات دیگری هم مطرح است. حتی ایشان داستانی را از یکی از بزرگان نقل کرد و توضیح داد. ایشان فرمود نه باز نظرم همان است. مشارکت حداکثری، اولین هدف ماست. البته دنبال این هستیم که یک رئیس‌جمهور صالح یا اصلحی هم انتخاب شود. من عین جمله ایشان را در نطق ۲۲ بهمن به مردم گفتم. گفتم آقا نظرشان این است. خود ایشان هم در سخنرانی باز تصریح فرمودند که برای من هدف اول و مهم‌تر، مشارکت حداکثری مردم است. مردم پای صندوق بیایند. مشارکت حداکثری با شعار درست نمی‌شود. دائم بگوییم مشارکت حداکثری، صداوسیما هم دائم برود با مردم مصاحبه کند، بیاورد و پخش کند و می‌گوید مشارکت حداکثری.

مشارکت حداکثری لوازم دارد، باید به لوازم آن متعهد باشیم. یک‌طرف آن دولت است. دولت مجری انتخابات است. در موقع ثبت‌نام که اولین قدم بود، به وزیر کشور نامه نوشتم و تأکید کردم که به مُر قانون عمل کند و هر که برای ثبت‌نام می‌آید طبق قانون ثبت‌نام کنید.» 

این اظهارات روحانی در حالی است که هیچ ایران‌دوست منصفی در اصل موضوع مهم «مشارکت حداکثری» تردید ندارد، اما روحانی به زمینه و چرایی «مشارکت حداکثری» اشاره نمی‌کند که اگر در طول هشت سال گذشته کشور را خوب اداره می‌کرد باز شاهد تردید حضور مردم در انتخابات بودیم؟! برای مردم روحانی یا لاریجانی فرق نمی‌کند بلکه آن‌ها دنبال کسی هستند که به جای سیاسی‌کاری و گفتاردرمانی، مجری واقعی قانون اساسی باشد تا رفاه اجتماعی آن‌ها که بدیهی‌ترین حقوقشان است تأمین شود نه آنکه یک روز برق قطع شود و یک روز آب و متأسفانه مسئولان دولتی به جای توضیح صادقانه موضوع، دائم در حال توجیه هستند.

روحانی در بخشی دیگری از ادعا‌های خود گفت «تصمیمی که عصر روز دوشنبه از سوی شورای محترم نگهبان از آن مطلع شدیم و بعد شب همان روز صریح‌تر برای ما روشن و واضح شد و معلوم شد چه کسانی مدنظر هستند، خیلی از سیاسیون و ماها، دلمان می‌خواست یک شرایطی می‌شد، فرصت بیشتری شورای محترم نگهبان می‌داد و افراد دیگری اضافه می‌شدند. یک ترکیبی می‌شد. اصل و جان انتخابات، رقابت است. اگر این جان را از انتخابات بگیرید، می‌شود کالبد بی‌جان و می‌افتد. اصلش این است، یعنی یک رقابت فشرده باید باشد تا بتواند یک انتخابات واقعی را شکل دهد. دولت در این زمینه کار زیادی نمی‌توانست انجام دهد. البته من نسبت به اصل ۱۱۳ حتما متذکر هستم و اشکال دارم، منتها اصل ۱۱۳ را هر وقت ما به شورای محترم نگهبان می‌نویسیم آن‌ها یک تفسیری از اصل ۱۱۳ دارند که طبق آن تفسیر می‌گویند شما نمی‌توانید به ما تذکر دهید؛ و لذا به‌ناچار دیروز خدمت مقام معظم رهبری نامه‌ای فرستادم و آنچه در ذهن من بود، این بود که اگر ایشان بتوانند در این زمینه کمکی انجام دهد. البته ایشان هم هر طور که مصلحت می‌دانند، به هر حال مصالح کشور است. کار را شورای نگهبان انجام می‌دهد، آقا هم معمولا در دوره‌های گذشته کمتر وارد شدند، البته موردی بوده که ایشان فرد یا افرادی را با دستور و حکم حکومتی اضافه کردند، ولی این مربوط به مصلحت خود ایشان است. آنچه که ما می‌توانستیم انجام دهیم درخواست و تقاضا از ایشان بود و اگر ایشان صلاح و مصلحت می‌دانند در این زمینه اقدامی بفرمایند. این مسئله برای ما بسیار مهم است.» 

این قلم ۲ دی ۹۹ در مطلبی با عنوان «زمین کج است» در روزنامه «رسالت» به حیطه اختیارات رئیس‌جمهور در اصل ۱۱۳ قانون اساسی پرداخت از این جهت بنای تکرار ندارد، اما این سؤال مطرح است اگر شورای نگهبان یک نهاد مستقل است چرا در امور آن دخالت می‌کنند؟ و اگر بنای دلسوزی و بحث تخصصی است چرا یک‌طرفه آن را به سطح جامعه می‌کشانند؟! آیا هدف دولت این است با برجسته کردن موضوع احراز نشدن فلان شخص، پاسخ‌گویی به مردم درباره کارنامه «تقریبا هیچ» شأن را به محاق ببرند؟