فصل جدیدی از به حاشیه رفتن لاریجانیها
آرمان ملی: همان طور که انتظار میرفت و پیشتر جسته و گریخته خبر استعفای آیت ا...صادق آملی لاریجانی از عضویت در شورای نگهبان شنیده میشد، روز گذشته با حکم رهبر انقلاب این موضوع تایید و مشخصا به کنارهگیری لاریجانی از عضویت در شورای نگهبان اشاره و احمد حسینی خراسانی جایگزین او شده است.
اختلافات آملی لاریجانی با شورای نگهبان زمانی به اوج رسید که صلاحیت علی لاریجانی برادرش به دلایل نامعلومی که هرگز گفته نشد برای حضور در رقابت های ریاست جمهوری مورد تایید قرار نگرفت. بعد از این بود که آملی لاریجانی که خود عضوی از این شورا به شمار میرفت رد صلاحیتها را غیر قابل دفاع دانست و در رشته توئیتهایی به شورای نگهبان خرده گرفت و در جایی نوشت: از اولین حضور اینجانب در شوراینگهبان در سال ۱۳۸۰، قریب به بیست سال میگذرد. در تمام این مدت، از شورای نگهبان دفاع کردهام، حتی در سالهایی که در قوه قضائیه بودم؛ اما هیچ گاه تصمیمات شورا را تا این حد غیر قابل دفاع نیافتهام؛ چه در تأیید صلاحیتها و چه در عدم احراز صلاحیتها. او در ادامه نوشته بود: سبب این نابسامانیها تا حد زیادی، دخالتهای فزاینده دستگاههای امنیتی از طریق گزارشهای خلاف واقع، در تصمیم سازی برای شورای نگهبان است؛ بهویژه اگر عضو مسئولی که باید گزارشهای محققانه به شورا ارائه کند خود، عامدانه چیزی بر آن بیفزاید! آنچه مسلم بود اینکه اختلافات آملی لاریجانی و شورا ی نگهبان آشکار شده. آملی لاریجانی به اظهارات و توئیتهایش نسبت به شورای نگهبان بسنده نکرد و البته که در مراسم تحلیف رئیسی نیز غایب بود و شاید مهمتر و معنادارتر از آن اینکه اعتبارنامه رئیسی نیز توسط او امضا نشد و در واقع در اقدامی بیسابقه کاری کرد تا یکی از اعضای شورای نگهبان اعتبار نامه رئیسجمهور را تایید نکرده باشد، اکنون نیز با استعفای خود از شورای نگهبان درگیری و اختلافات خود را با بخشی از بدنه ساختار آشکار کرده و این به نظر خیلیها معانی زیادی در خود دارد. فراموش هم نکنیم آیتا...صادق آملی لاریجانی در اواخر دوران حضورش در ریاست قوه قضائیه مورد غضب برخی چهرههای خاص به ویژه اصولگرا نیز قرار گرفته بود و این غضب با محاکمه اکبر طبری معاون اجرائی قوه قضائیه به اتهامات فساد مالی شکل جدیدی گرفت. داستان نامه نگاریاش و شائباتی که حتی در برههای در مورد هجرت وی به نجف نیز مطرح که البته تکذیب شد، ناگهان موج تازهتر حملات به او را منجر شد. در این میان صداوسیما نیز وارد معرکه بود و این خط را به نوعی دنبال میکرد و مورد نقدهای تند فراوان قرار گرفت، درهمین بحبوحه بود که مرحوم شیخ محمد یزدی که او هم رئیس اسبق قوه قضائیه به شمار میرفت و البته یکی از رهبران معنوی اصولگرایان، نامه شدیداللحنی علیه او نوشت که منجربه پاسخ تندی از سوی آملی لاریجانی هم شد و تنش لفظی بیسابقه ای رخ داد و در آن هردو همدیگر را به مسائلی متهم کردند که عملا جامعه روحانیت را با یک بحران و زنگ خطر مواجه کرد اما هر چه بود اینکه بعد از ماجرای طبری، نامه محمدیزدی، حملات صداو سیما و... مشخص بود که وی به سمت عزلت سیاسی گام بر میدارد و حضورش در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم چندان چیزی را تغییر نمیدهد. به نظر میرسد فصل جدیدی از به حاشیه رفتن لاریجانیها بعد از این فرا خواهد رسید.
دیدگاه تان را بنویسید