شاه: سقوط خیلی نزدیک بود
کیهان/ دفتر پژوهشهای موسسه کیهان «متن اعلامیه شماره یک فرمانداری نظامی تهران و حومه: دولت شاهنشاهی ایران به منظور ایجاد رفاه و برقراری نظم از ساعت شش صبح روز جمعه هفدهم شهریورماه 1357 مقررات حکومت نظامی را به مدت شش ماه در بعضی از شهرهای کشور اعلام نموده و اینجانب به سمت فرماندار نظامی تهران و حومه منصوب گردیدهام. علیهذا از کلیه اهالی محترم تهران و حومه انتظار دارم از انجام هرگونه عملی که مغایر با مقررات و قوانین حکومت نظامی باشد خودداری نمایند. بدیهی است متخلفین از مقررات، برابر قانون تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. ساعت منع عبور و مرور از ساعت بیستویک تا پنج صبح تعیین میگردد.
ارتشبد غلامعلی اویسی»1
این اطلاعیهای بود که از سوی فرمانداری نظامی تهران و حومه، بامداد روز جمعه 17 شهریور از رادیو قرائت گردید. در حالی که پس از راهپیمایی عظیم و پرشکوه روز قبل یعنی 16 شهریور، مردم به اجتماع ساعت 8 صبح میدان ژاله تهران فراخوانده شده بودند و پس از راهپیماییهای هفته قبل از آن، کمتر کسی فکر میکرد که صبح جمعه 17 شهریور، یک قتلعام فجیع انتظار شرکتکنندگان در اجتماع میدان ژاله را میکشد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشت:
«... تصمیم دولت به برقراری حکومت نظامی، پس از تظاهرات صدهزارنفری بیسابقه گروههای اسلامی اتخاذ شد. در این تظاهرات که روز پنجشنبه (16 شهریور) در تهران برگزار شد، گروههای مذهبی، تشکیل حکومت اسلامی را تحت رهبری آیتالله خمینی خواستار بودند...»2
امیر اصلان افشار رئیس تشریفات دربار، درباره چگونگی دستور برقراری حکومت نظامی از جانب شخص شاه مینویسد:
«... نزدیک به ساعت یک نیمهشب 17 شهریورماه بود و شاه درخوابگاه خود استراحت میکرد. از هیئت دولت زنگ زدند و گفتند امر مهمیاست. تیمسار ازهاری، رئیس ستاد میخواهد با شاه صحبت کند، پرسیدم چه مسئلهای است؟ گفتند: «مسئله مهمی پیش آمده که شاهنشاه باید اجازه دهند.» پیشخدمت مخصوص را صدا کردم و به او گفتم هرطور هست شاه را بیدار کند و خود سراسیمه بهدنبال او رفتم. معلوم شد که ازهاری پشت خط تلفن است و میخواهد برای فردای تهران، اجازه حکومت نظامی بگیرد. شاه پشت تلفن اجازه داد و تیمسار ارتشبد اویسی را به فرماندهی حکومت نظامی برگزید... (جمعه صبح) اخبار ناگوار توسط نظامیان به دربار میرسید که حاکی از کشته شدن عدهای در میدان ژاله بود و من ناچار بودم همه را به عرض برسانم. شاه دستها را به هم مالید و گفت: «عجب! عجب!»...3
آنچه از شواهد امر برمیآمد، شاه و مزدورانش به شدت از راهپیماییهای 13 و 16 شهریور به هراس افتاده بودند و بدون هیچ زمینه قبلی و حتی فرصتی برای اطلاعرسانی و آمادهسازی مردم، شتابزده و تقریبا بدون اعلام قبلی، حکومت نظامی را برقرار ساختند. چنانچه بسیاری از مردمی که 8 صبح 17 شهریور 1357 در میدان ژاله تهران اجتماع کردند، اساساً از برقراری حکومت نظامی بی اطلاع بودند.
گزارش بخش انگلیسی روزنامه فرانسوی لوموند، مورخ 17 سپتامبر 1978 (27 شهریور 1357) به نقل از خبرنگارش در تهران اوضاع روز 17 شهریور و زمینههای آن را چنین تشریح میکند:
«تهران- آنچه که روزها بود با وحشت در انتظارش بودیم، فرا رسید. تهران و یازده شهر دیگر، صبح روز جمعه هشتم سپتامبر، چشم خود را برروی حکومت نظامی باز کرد. بهدنبال انعکاس موفقیت تظاهرات دوشنبه
4 سپتامبر (13 شهریور) که در تاریخ ایران بینظیر بود و رژیم را لرزاند و پیروزی واقعی سازماندهندگان راهپیمایی طولانی هفتم سپتامبر (16 شهریور) که علیرغم ممنوعیت اجتماع از طرف دولت توانستند جمعیت عظیمی (که محافظهکارترین ناظران، شرکتکنندگان در این تظاهرات را بیش از یکونیم میلیون نفر رقم زدند)، گرد هم جمع کنند. حکومت مجبور بود از خود عکسالعملی نشان دهد وگرنه آبرویش برباد میرفت. تظاهرات روز 7 سپتامبر سیلی محکمیبهصورت شاه بود، زیرا امپراتور، روز قبل به مسئولین قانون و نظم امر کرده بود که از همه قدرت ممکن برای جلوگیری از میتینگهای غیرقانونی استفاده کنند...»4 (شاه چراغ سبز کشتار و قتلعام مردم را صادر کرده بود)
خبرنگار لوموند ادامه میدهد:
«... دولت، حکومت نظامی را صبح روز جمعه اعلام کرد و... روز جمعه صبح وسایل سنگین نظامی در شاهراهها و نقاط حساس پایتخت مستقر شدند. سربازان کلاهخود بر سر، اسلحههای خودکار خود را به سوی رهگذران نشانه گرفتند، آنچنان که گویی مصمم به شلیک هستند. شب قبل از روز جمعه، تعداد قابل ملاحظهای از سربازان عملاً تمام قسمتهای میدان ژاله را با تجهیزات کامل محاصره کرده بودند... قرار بود در همین میدان، برنامه روز جمعه هشت سپتامبر انجام شود. با وجود برقراری حکومت نظامی، بیش از 5000 تظاهرکننده در صبح زود روز جمعه در مقابل سربازان جمع شده بودند... صدای تیراندازیها از منطقهای شنیده شد که وسائل تسلیحاتی، راه را سد کرده بودند و اجازه ورود به هیچکس نمیدادند...»5
ساعت نزدیک 8 صبح بود که میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن مملو از جمعیت شده بود. یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد که حکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟ و یکی از روحانیون مردم را دعوت به نشستن کرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بسته بودند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند و همین که جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چندسو مردم را به رگبار مسلسل بستند.6
خبرنگار نشریه لوموند گزارش میدهد:
«... سربازان شاه با هزاران دانشجو و محصل و غیرمحصل که در خیایان شهباز، خونسرد برروی زمین نشسته بودند، روبهرو شدند و بعد از یک سری تیراندازی هوایی ناگهان به سوی گروههای مردم آتش گشودند. یک خبرنگار ایتالیایی که همه چیز را دیده بود، گفت که او به شدت تحت تأثیر جوخه آتش قرار گرفته بود...»7
در مدت چند ثانیه صدها نفر در خاک و خون غلطیدند. مردم بیمهابا مجروحین و شهدا را بر روی دست به سوی بیمارستانها حمل میکردند. اتاقها، راهروها و حیاط بیمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود. مردم اطراف بیمارستانها، خانههای خود را برای پذیرش مجروحین مهیا میکردند. هر کس هرچه از لوازم پزشکی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان میآورد.8
خبرگزاری آسوشیتدپرس عصر همان روز خبر زیر را مخابره کرد:
«... پس از دو ساعت زد و خورد در شرق تهران، کامیونهای پر از کشته شدگان و مجروحین
از صحنه زد و خورد خارج شدند. مقارن ظهر امروز آرامش در شرق تهران برقرار شد. بسیاری از تظاهرکنندگان در نتیجه اصابت گلوله به زمین افتادند و در خون غوطه ور شدند...»9
طبق گزارشها از بهشت زهرا، اجساد بیش از چهار هزار شهید در این روز به بهشت زهرا انتقال یافت. شاهدان عینی گفتند که بسیاری از شهداء و زخمیها با کامیونهای ارتشی به نقاط نامعلوم منتقل شده و شماری به دریاچه نمک قم ریخته شدند. همچنین چند تن از روحانیون انقلابی پیرو امام از جمله دکتر مفتح و دکتر بهشتی توسط ساواک دستگیر گردیدند.10
خبرنگار بیبیسی روز بعد از فاجعه 17 شهریور در 9 سپتامبر (18 شهریور) اینچنین گزارش داد:
«... امروزتانکهای بزرگ در شهر تهران مستقر شدهاند. از آغاز بروز اعتراضات و تظاهرات در ایران، این اولین بار است که من اینتانکها را در تهران میبینم. دو تانک در میدان ژاله مستقر شدهاند. روز گذشته، در این میدان سربازان به شدیدترین وجه، تظاهرکنندگان را به گلوله بستند. در این میدان کوچک، سربازان مسلح مستقر هستند و نفربرهای زرهی، شش کامیون پر از سرباز و سه جیپ از آنها پشتیبانی میکنند. در نزدیکی مجلس دوتانک دیگر مستقر هستند و پنج کامیون پر از سرباز در خیابانهای اطراف بازار که هم اکنون تعطیل است به نگهبانی مشغولند...»11
روز 25 سپتامبر (5 مهرماه) نشریه نیوزویک، مصاحبهای با شاه را انتشار داد که هفته بعد از کشتار 17 شهریور توسط «پل مارتین»، خبرنگار معروف این نشریه انجام گرفته بود. پل مارتین در کاخ نیاوران با شاه گفتوگو کرده بود و شاه را در این مصاحبه، مشوش و خسته توصیف کرد.
اما شاه در پاسخ سؤال اول مارتین مبنی بر کنترل اوضاع پس از جمعه خونین 17 شهریور، ناگزیر هم به قدرت نهضت امام اعتراف کرد و هم به جنایت عظیمیکه به دستور وی صورت گرفته بود. آنچه هنوز عملهجات آمریکا و اسرائیل انکار نموده و با دروغهایی مانند شاه به دلیل اینکه نمیخواست مردمش را بکشد از ایران رفت، درصدد تطهیر چهره سیاه او هستند.
شاه در پاسخ سؤال نخست پل مارتین گفت:
«... فکر میکنم هفته پیش روز پنجشنبه (16 شهریور) در موقعیت سختی قرار داشتیم و سقوط خیلی نزدیک بود. مردم حدود قانون را رعایت نمیکردند و کوچکترین توجهی به اخطارهای دولت نداشتند و این حقیقت را باید اعتراف کرد که آنها میتوانستند هر چیز را که بخواهند به دست آورند...»12
و امام خمینی (رحمهًْاللهعلیه) در پیام خود که روز پس از فاجعه 17 شهریور صادر شد، همین اعتراف شاه به قدرت نهضت مردم مسلمان و توجیه جنایتکارانهاش در قتلعام ملت را 18 روز پیش از انتشار مصاحبه شاه، بیان کرده و نوشتند:
«... شما ای ملت محترم ایران... با رفراندمی (راهپیمایی) که در سوم و چهارم شوال انجام دادید به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد... شاه برای به رگبار بستن مردم بیدفاع و مظلوم هیچ بهانهای را بهتر از حکومت نظامی ندید... مطمئن باشید که هیچ قدرتی نمیتواند با شما که بیدارید و به پا خاستهاید، روبهرو شود...»13
____________________________
1- تقویم تاریخ انقلاب اسلامی- خبرها و رویدادهای روزانه محرمانه و غیرمحرمانه مرداد 1356، فروردین 1358- گروه تحقیقات انتشارات سروش- چاپ اول - 1369- صفحه 132 2- همان 3 - قطره؛ موج؛ دریا- بهزاد دانشگر- نشر آرما- چاپ دوم- 1391- صفحههای 28 و 29 4- بخش انگلیسی روزنامه لوموند- 17 سپتامبر 1978- گزارشی کوتاه درباره جمعه سیاه- بینا- بیجا- صفحههای 3 و 4 5- همان 6- کشتار مردم در 17 شهریور چگونه رقم خورد؟- ویژه نامهای روزهای خونین انقلاب- پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- 8 بهمن 1399 7- بخش انگلیسی روزنامه لوموند- پیشین- صفحه 8 8- کشتار مردم در 17 شهریور چگونه رقم خورد؟- پیشین 9- تقویم تاریخ انقلاب اسلامی- پیشین- صفحه 133 10- جزوه اخبار نهضت نوین اسلامی- تقویم تاریخ انقلاب اسلامی- پیشین- صفحه 145 11- تقویم تاریخ انقلاب اسلامی- پیشین- صفحه 134 12- متن مصاحبه خبرنگار مجله نیوزویک با شاه ایران- 25 سپتامبر 1978- گزارشی کوتاه درباره جمعه سیاه- پیشین- صفحه 25 13- صحیفه نور- جلد دوم
دیدگاه تان را بنویسید