دالان تاریکFATF/ دلایل مخالفتها با پیوستن ایران به گروه ویژه اقدام مالی چیست؟
نمایندگان مجلس ایران تقریبا بعد از چهار ماه، لایحه پیوستن ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم یا CFTرا تصویب کردند. این در حالی است که مخالفتها با تصویب این لایحه و پیوستن ایران به FATF یا گروه ویژه اقدام مالی همچنان ادامه دارد.
مثلث/ سعدالله زارعی: درواقع با کنکاش در سخنان و مقالاتی که در تایید FATF و لوایح مرتبط با آن مانند CFTانجام دادیم دریافتیم که با پیوستن به این کنوانسیون، گشایشهای مالی و تسهیل روابط تجاری ایران و کشورهای صنعتی به وقوع میپیوندد. کمااینکه اخیرا یکی از مقامات مسئول در کنوانسیونFATF صراحتا بیان داشت که تصویبFATF در جمهوری اسلامی سبب خارجشدن ایران از لیست سیاه نمیشود اما روابط تجاری تهران را تسهیل میکند. اگرچه در ارتباط با لزوم پیوستن و نتایج پیوستن ایران به FATF در داخل و خارج کشور مباحثات زیادی صورت میگیرد اما در حقیقت این مسائل، عباراتی کیفی و کلی هستند و نمیتوان از آنها به عنوان یک واقعیت مشخص قابل اشاعه خارجی صحبت کرد. درواقع اینکه تسهیل روابط تجاری ایران در پرتو FATF یا CFT چگونه صورت میپذیرد مشخص نیست. آیا قرار است در سطوح دولتی تصمیمی به نفع ایران اتخاذ شود یا اینکه این مساله بدون دخالت دولتها تسهیلگر روابط تجاری ایران با کشورهای خارجی است؟ به عنوان مثال در برجام هم قرار بود که گشایش اقتصادی ایجاد شود، اما در عمل شاهد بودیم که حتی مسائل اولیه تجارت ایران با بانکهای اروپایی و آمریکایی حل نشد و دولتهای اروپایی این مساله را در عباراتی کلی و کیفی مطرح میکنند. در این راستا نقد معین جمهوری اسلامی این است که این ادبیات منجر به ایدئولوژی و پیدایش راه و مسیر نمیشود. لذا مخالفانFATF اظهار میکنند در خصوص این موضوع هم آنها موظف هستند نقد فوری و معین خود را به طرف مقابل ارائه دهند که شامل حوزه اختیارات ایران، استقلال و امنیت ملی و دیپلماسی ایران است. به عبارت دیگر ما یک ارزش کمی میدهیم و در مقابل یک ستاده کیفی که ارزش معنوی دارد و ارزشهای مادی آن مشخص نیست دریافت میکنیم.
همچنین با تاملی در مسائل حقوقی در سطح دنیا متوجه میشویم که در مباحث مرتبط با کنوانسیونها، هم با یک تعریف حقوقی مواجهیم، هم یک تعریف و روش سیاسی وجود دارد. بعضا این مباحث با هم قاطی میشوند، به این معنا که کسانیکه موافق پیوستن ایران به این کنوانسیون هستند متمرکز وجه حقوقی آن میشوند و از وجه سیاسی آن غافل میشوند. لذا از لحاظ حقوقی ایران با همکاری با این کنوانسیونها، با تروریسم مخالفت میکند و در هر جای دنیا برای مبارزه با تروریسم تلاش میکند. اما بر مبنای تعریف سیاسی، تروریسمی که باید با آن مبارزه شود شامل خود ایران هم میشود. درواقع زمانیکه قانون کاتسا سپاه پاسداران را اولا به عنوان یک گروه نه حکومت، ثانیا به مثابه یک گروه تروریستی نه بخشی از نیروهای مسلح یک کشور، ثالثا گروهی که درصدد است با استفاده از زور به قدرت برسد، معرفی میکند، درحالیکه سپاه اساسا چنین رویکردی ندارد، ایران هم به زعم آنها در رده تروریستها قرار میگیرد. ضمن اینکه تعریفی که از تروریسم میشود ساختگی است؛ تروریسم یعنی گروهی با استفاده از سلاح و زور و از طریق ارعاب و کشتار مردم به قدرت دست یابند، این تعریف به عنوان یک تعریف جامع و استاندارد در سال 2002 در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید. اما آمریکا تحت عنوان مبارزه با تروریسم یا کنوانسیونی در FATF، سپاه یا حزبالله لبنان را هم تروریست اعلام میکنند، این در حالی است که سپاه یا حزبالله که بخشی از دولت لبنان هستند با تعریف رسمی تروریسم تطبیق ندارند. لذا ایران نمیتواند با تعریف حقوقی مورد نظرش به CFT بیپوندد، کمااینکه در سال 2014 که مصریها میخواستند تعریفی از گروههای غیرقانونی ارائه دهند با مخالفت آمریکا مواجه شد و بیانیه دادند که این کار با روح قانون مغایرت دارد. به دنبال آن مجمع حقوقی هم بیانیه صادر کردند مبنی بر اینکه کشورها حق ندارند تعریفی مغایر با تعریف رسمی پذیرفته شده در این کنوانسیون ارائه دهند. لذا ما حق تعیین حدود برای واژگان و موضوعات نداریم، بلکه وقتی وارد کنوانسیونی میشویم باید اصول و تعاریف آنها را بپذیریم، ضمن اینکه هفته گذشته رسما اعلام شد که مصداق تروریسم را کشورها نمیتوانند اعلام کنند و تحقق این امر به عهده شورای امنیت سازمان ملل است. از سوی دیگر مصادیقی که مورد تایید این نهاد است از نظر جمهوری اسلامی درست نیست. به عنوان مثال حزبالله لبنان یا سپاه در سازمان ملل به عنوان یک گروه با مبارزات عادلانه به رسمیت شناخته نمیشود، در این شرایط ما نمیتوانیم هم به کنوانسیون بپیوندیم هم حزبالله و سپاه را مصداق تروریست ندانیم. درواقع این رویکرد مصرف داخلی دارد و جهت متقاعد کردن برخی در جغرافیای ایران به کار میرود که ما حق تحفظ داریم. اما نکته اینجاست که صرفا ادعای ما مشکلگشا نیست، بلکه حق تحفظ یا تعاریف ما باید از سوی FATF به رسمیت شناخته شود. اما آنها رسما اعلام کردند تعاریف محلی از اعتبار خارج است. بنابراین ایران به اختیار خود وارد دالان تاریکی میشود که دادن اختیارات از جانب ما قطعی است اما رسیدن به حقوق برابر با کشورهایی که در سازمانها و کنوانسیونهای بینالمللی حکمرانی میکنند برای جمهوری اسلامی صرفا یک احتمال است. به عبارت دیگر ایران منفعتی یقینی را در انتظار منفعتی احتمالی در دوردست تقدیم میکند که دور از منطق و عقل است. زیرا عقل حکم میکند که ما در مواردی با سازمانهای جهانی همکاری کنیم که درخواست ارائه شده به ما با چارچوب تعریف شده حقوقی ما تطبیق پیدا کند و در مواردی که میخواهند مصداقی را به ما تحمیل کنند قبول نکنیم. این نکته را رهبر معظم انقلاب هم در دیدار خرداد ماه با نمایندگان مجلس بیان نمودند و خواستند که نمایندگان قانون مبارزه با پولشویی را خودشان تنظیم کنند و ما براساس استانداردهای داخلی با مجامع بیرونی همکاری داشته باشیم، نه اینکه عضویت کنوانسیونها و نهادهایی را بپذیریم که آنها قواعد حقوقی و استانداردها را برای ما تعیین کنند.
نگرانی دیگری در رابطه با این کنوانسیون مطرح است که در صورت همکاری ایران با آنها و قبول 40 توصیه از جانب ایران، ضمانتی برای خارجشدن ایران از لیست تروریسم وجود ندارد. کمااینکه هفته گذشته یکی از شخصیتهای حقوقی کنوانسیون FATF اعلام کرد که پیوستن ایران به این کنوانسیون به معنای خارجشدن ایران از لیست سیاه نیست. در FATF و بسیاری از کنوانسیونها مبنا اجماع است، به این معنا که اگر کشوری درخواستی میدهد مستلزم موافقت تمام کشورهای عضو آن کنوانسیون است و یک رای مخالف هم آن درخواست را رد میکند. لذا در شرایط پیش رو به نظر نمیرسد که ایران بتواند در وجوه اثباتی در سازمانی که آمریکا و انگلیس و فرانسه در آن حضور دارند و در یک سال آینده دستیار معاون وزیر خزانهداری آمریکا، ریاست کنوانسیون را به عهده میگیرد، به حقوقی دست پیدا کند.
دیدگاه تان را بنویسید