روزنامه اصلاح طلب ابتکار نوشت : با توجه به اینکه چندین ماه بیشتر تا انتخابات اسفندماه 98 باقی نمانده است از جریان‌ها و جناح‌های سیاسی انتظار می‌رود با شکستن این سکوت سنگین و بی‌رمقی، بالاخره استارت انتخاباتی از سوی آنها زده شود.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 جریان اصلاحات با توجه به اینکه نسبت به اصولگرایان از پایگاه اجتماعی بالاتر و قوی‌تری برخوردارند در این رابطه عملکردشان بیشتر مورد توجه بدنه اجتماعی قرار می‌گیرد.

جریان اصلاحات در دو انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخابات مجلس دهم پیروز میدان شد اما عملکرد نمایندگان و دولت مورد حمایت این جریان، چندان مورد اقبال بدنه اجتماعی اصلاحات قرار نگرفت و انتقادات زیادی به آنها وارد است. به همین دلیل یکی از مطالبات اصلی بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان تجدید‌نظر در تصمیمات و سیاست‌های این جریان در انتخابات پیش‌رو از جمله مجلس شورای اسلامی در اسفند امسال است. امری که خود فعالان و نخبگان فکری این جریان نیز خود به آن معترف هستند. در همین رابطه پیشنهادها و راهکارهای مختلفی داده شده است از جمله مشارکت مشروط و همچنین عدم ائتلاف با افراد و یا تشکل‌هایی که در گذشته تجربه خوبی از خود به جای نگذاشتند، که هر دو این راهکارها مخالفان و موافقان دارد.

مخالفان طرح مشارکت مشروط معتقدند مشارکت مشروط و عدم مشارکت به نفع اصلاح‌طلبان و فضای سیاسی کشور نخواهد بود و درواقع با این تصمیم میدان برای رقیب خالی می‌شود. درمقابل اما موافقان چنین تصمیمی معتقدند زمانی که اصلاح‌طلبان قادر نباشند با توجه به موانع، کاری از پیش ببرند و در تصمیمات تاثیرگذار باشند حضور آنها هیچ‌گونه منفعتی نخواهد داشت. بنابراین باتوجه به موقعیت و انتظاراتی که از این جریان سیاسی می‌رود مشارکت مشروط بهترین راهکار موجود در حال حاضر است. میان این دو تفکر موجود در بین اصلاح‌طلبان برخی دیگر معتقدند باید آسیب‌شناسی شود و به نوعی یک پالایش درون‌جریانی صورت گیرد. حال سوال این است که این پالایش درون‌جناحی چگونه و توسط چه نهاد و یا گروهی صورت گیرد؟ داریوش قنبری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب با تاکید بر این امر معتقد است شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان می‌تواند متولی این امر باشد.

پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان نردبان ترقی فرصت‌طلبان

این فعال سیاسی می‌گوید: پالایش درونی در جریان اصلاحات یک امر واجب است چرا که در موسم انتخابات ما شاهد هستیم که برخی افراد ژست اصلاح‌طلبانه می‌گیرند و به اسم و واسطه اصلاح‌طلبان وارد مجلس می‌شوند اما همین که وارد مجلس شدند همه چیز را فراموش می‌کنند. این یک آسیب جدی است که متوجه جریان اصلاحات است. اگر اصلاح‌طلبان این را مورد توجه قرار ندهند به شدت آسیب خواهند دید، چرا که عملکرد آنها به اسم جریان اصلاحات زده می‌شود و درواقع این اصلاح‌طلبان هستند که باید پاسخگوی عملکرد آنها در مجلس باشند. درواقع این امر در مجموع باعث می‌شود که جامعه و سرمایه اجتماعی، اعتماد خودش را نسبت به اصلاح‌طلبان از دست بدهد. بنابراین پالایش درون‌گروهی با توجه به چنین خطراتی که پیش از این نیز مشاهده شده است امری لازم و ضروری است.

قنبری در ادامه توضیح می‌دهد: باید توجه داشت که قطعاً اعتماد مردم نسبت به اصلاحات حتی بدون در نظر گرفتن این پالایش درونی، دچار آسیب خواهد شد و سرمایه خود که همان اعتماد مردمی است را از دست خواهد داد. بنابراین باید این موضوع به جد مورد توجه قرار گیرد تا دیگر فرصت‌طلبان جای اصلاح‌طلبان واقعی را نگیرند.

وی می‌افزاید: با توجه به اینکه فرصت‌طلبان هم در جریان اصلاحات حضور دارند و هم در جریان اصولگریی، اما چون اصلاح‌طلبان دارای پایگاه اجتماعی بالاتر و بیشتری در بین مردم هستند، بنابراین پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان، بیشتر مورد طمع فرصت‌طلبان قرار گرفته است. فرصت‌طلبان سعی می‌کنند از این پایگاه به‌عنوان نردبان ترقی برای رسیدن به اهداف شخصی خودشان استفاده کنند. درواقع جریان اصلاحات و نخبگان فکری باید راهکار و سازوکاری طراحی کنند که اجازه چنین سوء‌استفاده‌هایی از این پایگاه نشود که پالایش درونی یکی از همین راهکارها در انتخابات آینده می‌تواند باشد.

داریوش قنبری تصریح می‌کند: یکی دیگر از راهکارها برای عدم ورود فرصت‌طلبان در جریان اصلاحات، این است که اصلاح‌طلبان در حوزه‌هایی که کاندیدایی ندارند، نامزد انتخاباتی معرفی نکنند که بعداً با انتظارات بیش از حد توان آنها روبه‌رو نشوند.

این فعال سیاسی با بیان اینکه شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان می‌تواند مرجع مناسبی برای این امر باشد، می‌گوید: این امر به این صورت می‌تواند باشد که کمیته‌ای از طرف شورای‌عالی سیاست‌گذاری تشکیل شود و افراد و یا تشکل‌هایی که خود را اصلاح‌طلب اعلام کرده‌اند و در درون این جریان قرار گرفته، اما در ادامه از تصمیمات و سیاست‌های اصلاحات پیروی نکرده‌اند شناسایی شوند و از همراهی دوباره آنها جلوگیری شود. بنابراین زمانی که همراهی از سوی این افراد و تشکل‌ها مشاهده نمی‌شود بهتر است که اینها کنار گذاشته شوند تا اصلاح‌طلبان بتوانند به اهداف خودشان برسند. یعنی در درواقع جریان اصلاحات یک آسیب‌شناسی داشته باشد و تشکل‌های موجود در این جریان را بررسی کرده سپس برای انتخابات پیش‌رو با آنها ائتلاف کند. درواقع بهترین برنامه و راهکار تجدیدنظر در رابطه با تصمیمات گذشته است. وی می‌افزاید: با توجه به مدت زمانی که تا انتخابات اسفندماه 98 باقی مانده است می‌شود این امر صورت بگیرد و نتایج خوبی را هم به همراه خواهد داشت.

حیات جریان سیاسی با مشارکت معنی پیدا می‌کند

این فعال سیاسی در رابطه با مشارکت مشروط و یا عدم مشارکت از سوی جریان اصلاحات، می‌گوید: تجربه ثابت کرده است که اصلاح‌طلبان هر زمانی که در انتخابات مشارکت نداشته‌اند نه کشور به وضعیت مطلوبی دست یافته است نه خود جریان اصلاحات. بنابراین با توجه به تجارب گذشته، آسیب‌های عدم مشارکت بیش از مشارکت است. درواقع اگر چنین رویکردی در پیش گرفته شود فرصت برای رقیب فراهم شده، به گونه‌ای میدان برای رقیب کاملا خالی می‌شود. حیات جریان سیاسی با مشارکت معنی پیدا می‌کند.

وی در رابطه با عملکرد اصلاح‌طلبان در مجلس دهم و چگونگی جلب اعتماد دوباره بدنه اجتماعی خود، می‌گوید: همین بحث پالایش درونی خودش قدمی در همین راستا است و مرزبندی‌ها را مشخص می‌کند. اصلاحات باید اگر در جاهایی موانعی وجود داشته است آنها را برای مردم روشن کند. همچنین در سیاست‌ها و تصمیمات خودش بازنگری کند. هرچند نباید از این امر نیز غافل بود که اصلاح‌طلبان در مجلس اکثریت نداشتند و انتظارات باید از این جریان با توجه به این موانع بررسی شود. چرا که یک سوم کرسی‌های مجلس در اختیار اصلاح‌طلبان واقعی بود و نباید انتظارات فراتری از این تعداد کرسی داشته باشیم. هدف اصلی اصلاح‌طلبان از حضور در مجلس دهم جلوگیری از ورود تندروها بود که این هدف حاصل شد. بنابراین برنامه بعدی اصلاح‌طلبان در انتخابات اسفندماه یک مجلس اصلاح‌طلبی است.